- جفه
- گروه، بیشمار
معنی جفه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زلزله، لرزه
تسویی از شب (تسو ساعت) پاسی از شب
زلزله، لرزه
آفات
دفته دفتین
ستاوند
ظلم، جور
مهربانی کردن، آسان شدن زیست کاه گیاه تر سبزه
گروه
مقام، مکان، شوکت
بدن، تن، کالبد، تنه، قامت، پیکر
جامه گشاد و بلند که روی جامه های دیگر بتن کنند
ترکی کلکی
ستم کردن، ملازم نگردیدن مال خود را
کاسه بزرگ
پلک، نیام، بیخ رز پلک چشم، غلاف شمشیر، جمع اجفان جفون اجفون
مورچه، پوست گردن، ژولیدن موی، تیز وزیدن سرگین پیل
سست، ضعیف
علمی است که در آن بحث می شود از حرف، از آن حیث که بنا مستقل بدلالت است و آنرا علم حروف نیز نامند و علم تکسیر هم میگویند
قرین، جفت خمیده، کج خمیده، کج
جماعت مردم، عدد بسیار، همه زوج، مقابل فرد، دوتای، دو تا، دو لنگه زوج، مقابل فرد، دوتای، دو تا، دو لنگه
مادر پدر، مادر مادر یافتن، درک کردن ساحل دریای مکه
بانگ، آواز دویدن
بی مهری، بی وفائی
تاج، افسر
آبجو
پیمان روغن
سبد و بمعنی گره ریسمان
هیئت کشیدن کوزه بزرگ دسته دار دلیری
مرداب پارگین، آب بو گرفته
سپر