معنی جفاکنده - جستجوی لغت در جدول جو

جفاکنده

فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

متفرق، پریشان، منتشر، پاشیده شده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اناکنده — تصویر اناکنده

تازی گشته اوباره از ماران

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

متفرق، منتشر، پخش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از جهاننده — تصویر جهاننده

بجست و خیز در آورنده پراننده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

Diffuse, Scattered, Freckly, Straggly

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

Separator

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

diffus, tacheté, dispersé, éparse

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

séparateur

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

กระจาย , ที่มีฝ้ากระ , กระจัดกระจาย , กระจัดกระจาย

دیکشنری فارسی به تایلندی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

diffuus, met sproeten, verspreid, rommelig

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

scheidingsmiddel

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

pemisah

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

ตัวแยก

دیکشنری فارسی به تایلندی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

tersebar, bertompok (freckles), berserakan

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

difuso, pecoso, disperso, desordenado

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

बिखरा हुआ , मसकान , बिखरा हुआ , अस्तव्यस्त

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

विभाजक

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

מפוזר , עם כתמים , מבולגן

دیکشنری فارسی به عبری

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

separador

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

difuso, sardento, espalhado, desordenado

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

separatore

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

diffuso, lentigginoso, sparso, disordinato

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

separador

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

分隔器

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

分散的 , 有雀斑的 , 零乱的

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

separator

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

rozproszony, piegowaty, rozrzucony

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

розділювач

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

розсіяний , з веснянками , розкиданий

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

Separator

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

diffus, sommersprossig, verstreut, zerzaust

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

разделитель

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از پراکنده — تصویر پراکنده

рассеянный , с веснушками , разбросанный , спутанный

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از جداکننده — تصویر جداکننده

جداکننده

מַפְרִיד

دیکشنری فارسی به عبری