جدول جو
جدول جو

معنی جسرب - جستجوی لغت در جدول جو

جسرب
دراز
تصویری از جسرب
تصویر جسرب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسرب
تصویر اسرب
پارسی تازی شده اسرب سرب از توپال ها سرب رصاص اسود ارزیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جورب
تصویر جورب
پارسی تازی گشته گورب موزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسرب
تصویر تسرب
به سوراخ خزیدن، تراوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسرب
تصویر اسرب
سرب، فلزی نرم، چکش خور، قابل تورق و کم دوام به رنگ خاکستری که در مجاورت هوا تیره و در ۳۲۷ درجه سانتی گراد حرارت ذوب می شود. برای ساختن ساچمه، گلوله، حروف چاپخانه و روکش سیم های برق به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جرب
تصویر جرب
گری
فرهنگ لغت هوشیار
پل که برای رودها بکار میرود پل چوبین پل چوبین دلیر و بلند بالا دلیر و بلند بالا
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از فلزات شناخته شده و از قدیم الایام بوده و جسمی است سفید خاکستری رنگ و بسیار نرم و سنگین و وزن مخصوص دارد و اکثر اوقات محتوی مقدار زیادی سم و یکی از سموم قویه است و از این جهت استعمال آن در آلات و ادوات طباخی بسی خطرناک می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسر
تصویر جسر
پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، دهله، خدک، بل، پول، قنطره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرب
تصویر سرب
گلۀ آهو، دستۀ پرندگان، جماعت، راه، قلب، دل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جرب
تصویر جرب
نوعی بیماری پوستی واگیردار که باعث سوزش و خارش پوست بدن و پیدا شدن جوش های بسیار ریز روی پوست می شود، انگل آن در زیر پوست بدن سوراخ هایی ایجاد می کند، گر، گال، گری، اندروب، اندوب، انروب، پریون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جسر
تصویر جسر
((جِ))
پل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جرب
تصویر جرب
((جَ رَ))
پیمانه، کیل، جریب، گری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جرب
تصویر جرب
((جُ رَ))
درّاج، پرنده ای است شبیه کبک
فرهنگ فارسی معین
((سُ))
فلزی است نرم و چکش خور به رنگ خاکستری که در طبیعت به طور آزاد موجود نیست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرب
تصویر سرب
((سَ رَ))
راه زیرزمینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرب
تصویر سرب
((س))
گله آهو، دسته پرندگان، دل، قلب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرب
تصویر سرب
فلزی نرم، چکش خور، قابل تورق و کم دوام به رنگ خاکستری که در مجاورت هوا تیره و در ۳۲۷ درجه سانتی گراد حرارت ذوب می شود. برای ساختن ساچمه، گلوله، حروف چاپخانه و روکش سیم های برق به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید