جدول جو
جدول جو

معنی جزچالی - جستجوی لغت در جدول جو

جزچالی
نوعی گردو بازی، جایی که پر از گیاه گردو باشد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
کسی که داد و فریاد، آشوب و جنجال برپا کند، آشوبگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جزغاله
تصویر جزغاله
هر چیز کاملاًسوخته، جزغ، جزدر، جزدره، جزدو، جزر، جز، چزده، چزدره
فرهنگ فارسی عمید
پوشالی: دولت پوچالی، دولت پوشالی
لغت نامه دهخدا
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
کسی که جنجال بر پا کند آنکه داد و فریاد کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزغاله
تصویر جزغاله
دنبه برشته شده، هر چیز بسیار برشته شده
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به پوشال. ساخته از پوشال، ضعیف ناتوان. یا دولت (مملکت) پوشالی. دولتی (مملکتی) کوچک و ضعیف که میان دو یا چند دولت قوی قرار گیرد تا تماسی میان آنها نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به یخچال (زمین های یخچالی سنگهای یخچالی دوره های یخچالی) قسمتی از دوران چهارم زمین شناسی که با پیشرفت یخ وسرما در قسمتهای عظیمی از کره زمین مشخص است مجموعا سه یا چهار دوره یخچالی که باپیشرفت یخ های طبیعی درتشکیلات زمین شناسی دوران چهارم نیمکره شمالی مشخص است تشخیص داده شده که در هر یک از این دوره ها یخها از قطب شمال بطرف جنوب پیشروی کرده اند ودرفواصل پیشروی یخ های طبیعی تشکیلات عقب نشینی یخ ها مشاهده میشود که بدوره های بین یخچالی موسومندمهمترین دوره های یخچالی دوران چهارم عبارتند از: دوره یخچالی ساکسونین که در این دوره تمام شبه جزیره اسکاندیناوی و قسمت عظیمی ازانگلستان و هلند و آلمان و قسمت عظیمی از روسیه از یخچال پوشیده میشده است، دوره یخچالی پولونین که توسعه اش از یخچال قبلی کمتر بوده معذلک تمام اسکاندیناوی وقسمتی ازانگلستان و لهستان را فرامیگرفته است، دوره یخچالی مکلمبورژین که توسعه اش ازدویخچال قبلی کمتربود و یخچال سراسراسکاندیناوی ودانمارک رافرامیگرفته است: دوره یخ بندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاخالی
تصویر جاخالی
جایی که در آن چیزی یا کسی نباشد، قسمت سفید و بدون نوشته ای از کاغذ که هنگام حذف حرف یا کلمه یا عبارتی معمولاً نقطه چین نشان داده می شود، هدیه ای که بعد از رفتن کسی به مسافرت یا رفتن دختر به خانه بخت برای خانواده اش می برند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جزغاله
تصویر جزغاله
((جِ ل))
دنبه برشته شده، هرچیز برشته شده، جزدر، جزدره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
کسی که جنجال برپا کند، آن که داد و فریاد کند، پرسر و صدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
جدليٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
Controversial, Controversially
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
controversé, de manière controversée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قلقلک، محرف گزلاقی
فرهنگ گویش مازندرانی
کوهی در دوازده کیلومتری جنوب شهرستان کتول به ارتفاع، ۰۷۸
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
суперечливий , суперечливо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
שנוי במחלוקת , באופן מעורר מחלוקת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
متنازعہ , تنازعی طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
বিতর্কিত , বিতর্কিতভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
ya utata, kwa utata
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
tartışmalı, tartışmalı bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
논란의 여지가 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
議論の余地がある , 物議を醸す形で
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
विवादास्पद , विवादास्पद रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
kontrowersyjny, kontrowersyjnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
kontroversial, secara kontroversial
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
ถกเถียง , อย่างขัดแย้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
controversieel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
спорный , спорно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
controvertido, de manera controvertida
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
controverso, in modo controverso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
controverso, controversamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
kontrovers
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جنجالی
تصویر جنجالی
有争议的 , 有争议地
دیکشنری فارسی به چینی