معنی جزوی - جستجوی لغت در جدول جو
جزوی
جزیی
ادامه...
جزیی
فرهنگ گویش مازندرانی
جزوی
ناقص، جزئی
ادامه...
ناقِص، جُزئی
دیکشنری اردو به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر جزوه
جزوه
یک دسته کاغذ نوشته شده یا چاپ شده، کتابچه، دفترچه
ادامه...
یک دسته کاغذ نوشته شده یا چاپ شده، کتابچه، دفترچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویر جوزی
جوزی
گردو فروش، به رنگ گردو
ادامه...
گردو فروش، به رنگ گردو
فرهنگ فارسی عمید
تصویر جزوع
جزوع
ناشکیبا، بی تاب
ادامه...
ناشکیبا، بی تاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویر جزئی
جزئی
کم، اندک
ادامه...
کم، اندک
فرهنگ فارسی عمید
تصویر جاوی
جاوی
حسن لبه
ادامه...
حسن لبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جدوی
جدوی
بخشش، سود، باران 3 بخشش عطا، سود. - باران عام باران بسیار و بیحد
ادامه...
بخشش، سود، باران 3 بخشش عطا، سود. - باران عام باران بسیار و بیحد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جزئی
جزئی
کم و اندک
ادامه...
کم و اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جزوه
جزوه
دفترچه، کتابچه
ادامه...
دفترچه، کتابچه
فرهنگ لغت هوشیار
جزوع
ناشکیبا ایزگر -1 ناشکیبایی کردن بی تابی کردن، ناشکیبایی بی تابی. ناشکیبا جزع کننده
ادامه...
ناشکیبا ایزگر -1 ناشکیبایی کردن بی تابی کردن، ناشکیبایی بی تابی. ناشکیبا جزع کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جزور
جزور
شتر شتر
ادامه...
شتر شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پزوی
پزوی
فرومایه ترین مردم پست طبع دنی ارذل ناس پژوی
ادامه...
فرومایه ترین مردم پست طبع دنی ارذل ناس پژوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر غزوی
غزوی
منسوب به غزو
ادامه...
منسوب به غزو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جزور
جزور
((جَ))
شتر
ادامه...
شتر
فرهنگ فارسی معین
تصویر جزوع
جزوع
((جُ))
بی تابی کردن، ناشکیبایی کردن
ادامه...
بی تابی کردن، ناشکیبایی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر جدوی
جدوی
((جَ دْ وا))
بخشش و عطا، فایده، سود، پیشکش، هدیه
ادامه...
بخشش و عطا، فایده، سود، پیشکش، هدیه
فرهنگ فارسی معین
تصویر جزوع
جزوع
((جَ))
ناشکیبا
ادامه...
ناشکیبا
فرهنگ فارسی معین
تصویر جزوه
جزوه
((جُ وِ))
دسته ای از کاغذ چاپ شده یا با دست نوشته شده، بخشی از کتاب، دفترچه
ادامه...
دسته ای از کاغذ چاپ شده یا با دست نوشته شده، بخشی از کتاب، دفترچه
فرهنگ فارسی معین
تصویر جزئی
جزئی
((جُ))
اندک، کم
ادامه...
اندک، کم
فرهنگ فارسی معین
تصویر جزئی
جزئی
جُزئی
Detailed, Petty, Fractional, Slight, Trivial, Minor
ادامه...
Detailed, Petty, Fractional, Slight, Trivial, Minor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر جلوی
جلوی
جُلُوِی
Front
ادامه...
Front
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر جلوی
جلوی
جِلویِ
przedni
ادامه...
przedni
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر جزئی
جزئی
جُزئی
detalhado, fracionado, menor, mesquinho, leve, trivial
ادامه...
detalhado, fracionado, menor, mesquinho, leve, trivial
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر جلوی
جلوی
جِلویِ
frontal
ادامه...
frontal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر جزئی
جزئی
جُزئی
详细的 , 分数的 , 较小的 , 小的 , 微不足道的 , 轻微的
ادامه...
详细的 , 分数的 , 较小的 , 小的 , 微不足道的 , 轻微的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر جلوی
جلوی
جِلویِ
前面的
ادامه...
前面的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر جزئی
جزئی
جُزئی
szczegółowy, ułamkowy, minor, mniejszy, drobny, nieznaczny, trywialny
ادامه...
szczegółowy, ułamkowy, minor, mniejszy, drobny, nieznaczny, trywialny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر جزئی
جزئی
جُزئی
детальний , дробовий , незначний , менший , дрібний , незначний , тривіальний
ادامه...
детальний , дробовий , незначний , менший , дрібний , незначний , тривіальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر جلوی
جلوی
جِلویِ
передній
ادامه...
передній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر جزئی
جزئی
جُزئی
detailliert, bruchteil, geringfügig, Minor, kleinlich, gering, trivial
ادامه...
detailliert, bruchteil, geringfügig, Minor, kleinlich, gering, trivial
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر جلوی
جلوی
جِلویِ
vorderer
ادامه...
vorderer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر جزئی
جزئی
جُزئی
подробный , дробный , незначительный , меньший , мелочный , тривиальный
ادامه...
подробный , дробный , незначительный , меньший , мелочный , тривиальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر جلوی
جلوی
جِلویِ
передний
ادامه...
передний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر جلوی
جلوی
جِلویِ
frontale
ادامه...
frontale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی