جدول جو
جدول جو

معنی جزور - جستجوی لغت در جدول جو

جزور
شتر شتر
تصویری از جزور
تصویر جزور
فرهنگ لغت هوشیار
جزور
((جَ))
شتر
تصویری از جزور
تصویر جزور
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مجزور
تصویر مجزور
کشته شده، شتر یا گوسپند کشته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسور
تصویر جسور
گستاخ، بی باک، دلیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزور
تصویر بزور
پارسی تازی شده، جمع بزر، برزها جمع تخمها تخمهای سبزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزور
تصویر آزور
آزمند حریص آزمند حریص طماع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جغور
تصویر جغور
قلیه جگر گوسفند که در روغن تف دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسور
تصویر جسور
دلیری کردن، دلیری نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جذور
تصویر جذور
جمع جذر، آسال ها، ریشه ها جمع جذر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزیر
تصویر جزیر
فریزیده بریده موی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزوه
تصویر جزوه
دفترچه، کتابچه
فرهنگ لغت هوشیار
ناشکیبا ایزگر -1 ناشکیبایی کردن بی تابی کردن، ناشکیبایی بی تابی. ناشکیبا جزع کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزدر
تصویر جزدر
دنبه برشته کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزار
تصویر جزار
وقت درو و فریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرور
تصویر جرور
خار پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهور
تصویر جهور
مرد دلاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزور
تصویر حزور
کودک نارسید (نابالغ) مرد ناتوان، کودک نارسید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزور
تصویر آزور
حریص، صاحب آز، آزمند، برای مثال چو داننده مردم بود آزور / همی دانش او نیاید به بر (فردوسی - ۷/۵۲)برای مثال جرعۀ جام جود اگر بخورم / نکند درد منّتم مخمور ی مرد باش ای حمیّت قانع / خاک خور ای طبیعت آزور (انوری - ۲۳۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جسور
تصویر جسور
شجاع، دلیر، بی باک، گستاخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بزور
تصویر بزور
بذرها، دانه ها، تخمها، جمع واژۀ بزر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزور
تصویر مزور
تزویر کننده، دورو، دروغ گو، دروغ پرداز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزور
تصویر مزور
ساختگی، دروغی، غذای مخصوص بیمار، مزوّره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جزوه
تصویر جزوه
یک دسته کاغذ نوشته شده یا چاپ شده، کتابچه، دفترچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جزار
تصویر جزار
قصاب، آنکه گاو و گوسفند و مانند آن ها را می کشد، گوشت فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزور
تصویر مزور
دروغگو، تزویر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزور
تصویر آزور
((وَ))
حریص، طماع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جسور
تصویر جسور
((جَ))
گستاخ، دلیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جزوه
تصویر جزوه
((جُ وِ))
دسته ای از کاغذ چاپ شده یا با دست نوشته شده، بخشی از کتاب، دفترچه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جزوع
تصویر جزوع
((جَ))
ناشکیبا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جزوع
تصویر جزوع
((جُ))
بی تابی کردن، ناشکیبایی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جزدر
تصویر جزدر
((جَ دَ))
جزدره، دنبه برشته کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جرور
تصویر جرور
چاه عمیق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جرور
تصویر جرور
((جَ))
سرکش (اسب)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مزور
تصویر مزور
((مَ))
زیارت شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مزور
تصویر مزور
((مُ زَ وِّ))
دورو، تزویرکننده
فرهنگ فارسی معین