جدول جو
جدول جو

معنی جزنون - جستجوی لغت در جدول جو

جزنون
نوعی نان خانگی با مغز گردو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جنون
تصویر جنون
دیوانگی، دیوانه بودن، خبل، خبط دماغ
کنایه از شیفتگی، شیدایی
جنون ادواری: در پزشکی حالت دیوانگی که گاه گاه در انسان بروز می کند
جنون اطباقی: در پزشکی حالت دیوانگی همیشگی
جنون اعداد: در پزشکی نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعداد پیدا می کند و دائم می خواهد اشیا را بشمارد
جنون پیری: در پزشکی بیماری روانی که بعد از شصت سالگی عارض می شود و بیمار دچار بی خوابی و بی اشتهایی و ضعف حافظه و شدت عناد و بی توجهی به وظایف اخلاقی می شود
جنون جوانی: در پزشکی بیماری روانی که بین پانزده تا سی سالگی عارض می شود و بیمار حالت بی خودی و بهت زدگی و گرفتگی و آشفتگی و رفتار ابلهانه پیدا می کند، شیزوفرنی، اسکیزوفرنی
فرهنگ فارسی عمید
(تَمَغْ غی)
زن ّ. (منتهی الارب). رجوع به زن ّ شود. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زِ نُنْ)
فیلسوف یونانی و پایه گذار مکتب رواقی است. وی در اواخر قرن چهارم قبل از میلاد در سیتیوم بدنیا آمد و در آتن نزد فیلسوفان کلبی بتحصیل پرداخت و افکار و تعالیم آنان در وی اثر بسزایی داشت. اوفلسفه را به طبیعیات و منطق و اخلاق منقسم می دانست. منطق وی مبتنی بر ارغنون ارسطو بود اما می گفت که هر معرفتی بالمآل به ادراکات حواس باز می گردد و عقیده داشت که هر چه حقیقت دارد مادی است و قوه و ماده یا جان و تن حقیقت واحد و با یکدیگر مزج کلی دارند و وجود یکی در تمامی وجود دیگری ساری است. در اخلاق رواقیون فضیلت را مقصود بالذات میدانستند و معتقد بودند که زندگی باید با طبیعت و قوانین آن سازگار باشد و عقیده داشتند که آزادی واقعی وقتی حاصل میشود که انسان شهوات و افکار ناحق را از خود دور سازد و در وارستگی و آزادگی اهتمام ورزد. وی در حدود 264 قبل از میلاد بسبب ابتلاء به بیماری درمان ناپذیری خودکشی کرد. رجوع به لاروس و دایره المعارف فارسی و رواقی و رواقیون شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از جنون
تصویر جنون
دیوانگی، زایل شدن عقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنون
تصویر جنون
((جُ))
دیوانگی، تباه گشتن عقل، شیفتگی، اشتیاق، کم عقلی، نادانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنون
تصویر جنون
دیوانگی
فرهنگ واژه فارسی سره
دیوانگی، شوریدگی، شیدایی، عقل باختگی
متضاد: عقل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از جنون
تصویر جنون
جنونٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از جنون
تصویر جنون
Dementedness, Madness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنون
تصویر جنون
démence, folie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نان جو
فرهنگ گویش مازندرانی
زندان، زنانه
فرهنگ گویش مازندرانی
سه پایه فلزی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از جنون
تصویر جنون
demência, loucura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جنون
تصویر جنون
deli olma, delilik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از جنون
تصویر جنون
безумие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جنون
تصویر جنون
Demenz, Wahnsinn
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جنون
تصویر جنون
безумство
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تعصّب، جنون، دیوانگی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از جنون
تصویر جنون
پاگل پن , جنون
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از جنون
تصویر جنون
পাগলামি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جنون
تصویر جنون
wazimu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جنون
تصویر جنون
미친 상태 , 미친
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جنون
تصویر جنون
demenza, follia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جنون
تصویر جنون
狂気
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جنون
تصویر جنون
שיגעון , שׁוּגִיּוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جنون
تصویر جنون
पागलपन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جنون
تصویر جنون
kegilaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جنون
تصویر جنون
ความบ้าคลั่ง , ความบ้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جنون
تصویر جنون
obłęd, szaleństwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جنون
تصویر جنون
疯狂
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جنون
تصویر جنون
demencia, locura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جنون
تصویر جنون
krankzinnigheid, waanzin
دیکشنری فارسی به هلندی