جرشفت هجو، ذم، شعری که در هجو کسی بگویند، برای مثال چون بترسی ز بلا و آ گفت / شعر باید که نگویی جرشفت (عنصری - لغت نامه - جرشفت)هجو، ذم، شعری که در هجو کسی بگویند، برای مِثال چون بترسی ز بلا و آ گَفت / شعر باید که نگویی جرشفت (عنصری - لغت نامه - جرشفت) تصویر جرشفت فرهنگ فارسی عمید
جرشفت ((جَ شَ)) هجو، شعری که در هجو کسی بگویندهجو، شعری که در هجو کسی بگویند تصویر جرشفت فرهنگ فارسی معین