جدول جو
جدول جو

معنی جرتاس - جستجوی لغت در جدول جو

جرتاس
صدای پاره شدن پارچه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
برطاس. نام ولایتی است از ترکستان و در آنجا پوستین خوب میباشد و آن از پوست روباه آنجاست در نهایت پاکیزگی و لطافت و آن پوستین را نیز برتاس میگویند. (آنندراج) (برهان). رجوع به برطاس شود:
ای شیر فلک روبه برتاسی تو
جمشید ملک غلام نحاسی تو.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
نام یکی از مبارزان و دلیران. (برهان). بقول نظامی در داستان اسکندر و روس نام پهلوانی بوده است. (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به برطاس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از جرفاس
تصویر جرفاس
کلان شتر، درنده شیر
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که سخن را خام و نسنجیده زند و از ایراد هر حرف نابجایی.، خار و خاشاک موجود در زمین یا هرجایی دیگر، فوران، جنگل انبوه و پردرخت بیشه زارجنگل، دامنه هایی که پرباران.، بافشار، پرشتاب، تعجیل
فرهنگ گویش مازندرانی
وسیله ای برای نمونه برداری یا خرده فروشی غلات و حبوبات –
فرهنگ گویش مازندرانی
فوران
فرهنگ گویش مازندرانی