جدول جو
جدول جو

معنی جربنه - جستجوی لغت در جدول جو

جربنه
زمین، بین کوه و دشت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جربزه
تصویر جربزه
توانایی انجام کاری، شایستگی، لیاقت، جرئت
فرهنگ فارسی عمید
(خَ بُ نَ)
نام قلعه و حصاری بوده است بخراسان بنابر نقل شاهنامه، و شاید خربنه با جرمیه یکی بوده و تصحیفی واقع شده است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سَ بُنَ / نِ)
جامه کن. رخت کن. سربینه. سرپینه (در حمام). (یادداشت مؤلف). رجوع به سربینه شود
لغت نامه دهخدا
(حَ یَ)
ربون دادن. (منتهی الارب) (آنندراج). بیعانه دادن. عطا کردن عربون. (از اقرب الموارد). رجوع به عربون شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از جربزه
تصویر جربزه
فریبندگی و بازندگی، فریفتن و گول زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرانه
تصویر جرانه
جنتیانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جربزه
تصویر جربزه
((جُ بُ زِ))
زیرکی، خدعه، توانایی برای انجام کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جربزه
تصویر جربزه
عرضه
فرهنگ واژه فارسی سره
جرات، شهامت، قابلیت، شایستگی، لیاقت، زیرکی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پایین تپه، زیر کوه، بخش بالای منطقه ی لنگای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی