جدول جو
جدول جو

معنی جرانه - جستجوی لغت در جدول جو

جرانه
جنتیانا
تصویری از جرانه
تصویر جرانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترانه
تصویر ترانه
(دخترانه)
زیبا، صاحب جمال، سرود، نغمه، آواز، سخن معمولاً موزون که با موسیقی خوانده می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جوانه
تصویر جوانه
(دخترانه)
جوان، گل جوانه، اندام نورس فشرده و قابل رشدی در گیاه که در انتهای شاخه، کنار دمبرگ وجود دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
(دخترانه)
ساحل، کنار، سو، جهت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرانه
تصویر فرانه
(دخترانه)
فرانک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تاجرانه
تصویر تاجرانه
مانند تاجران، به روش بازرگانان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جراره
تصویر جراره
مفرد واژۀ جرارات، در علم زیست شناسی ویژگی نوعی عقرب زرد رنگ، بسیار سمّی و درشت که دمش روی زمین کشیده می شود، کنایه از بسیار، انبوه، کنایه از زلف معشوق، برای مثال زلف پرچم نگارد اندر چشم / شکل جراره های اهوازی (انوری - ۴۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوانه
تصویر جوانه
اندامی نورس شبیه برگ های ریز که در سر شاخه و در بغل برگ و در اطراف شاخه های درخت می روید و از فلس های متعدد ساخته شده و بعد از باز شدن به شکل برگ درمی آید، تژ، دانه ای که مرحلۀ رشد آن به تازگی آغاز شده است، کنایه از تازه، نو، کنایه از جوان
جوانه زدن: جوانه برآوردن گیاه، کنایه از به وجود آمدن مثلاً عشق در وجودش جوانه زده بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترانه
تصویر ترانه
سرود، نغمه، در علوم ادبی دوبیتی، برای مثال هر نسفته دری دری می سفت / هر غزاله ترانه ای می گفت (نظامی۴ - ۶۲۷)، تر و تازه، معشوق جوان، جوان خوش صورت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
ساحل، کنار، طرف، سو، انتها، پایان، برای مثال خدای را مددی ای دلیل راه حرم / که نیست بادیۀ عشق را کرانه پدید (حافظ - ۴۶۴)
کرانه کردن: به پایان رساندن، کنایه از منحرف شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرانه
تصویر سرانه
یک یک، یکی یکی و از روی سرشماری، باج و خراج که به طریق سرشماری از مردم بگیرند، آنچه علاوه از باج و خراج بگیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جراره
تصویر جراره
نوعی عقرب زردرنگ و درشت که دم خود را بزمین میکشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمانه
تصویر جمانه
یک مروارید واحد جمان یک دانه مروارید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاجرانه
تصویر تاجرانه
مانند بازرگانان و تاجران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرانه
تصویر مرانه
مرانه در فارسی: زغال اخته از گیاهان زغال اخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جراده
تصویر جراده
واحد جراد یک ملخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارانه
تصویر ارانه
گاومیری دام میری
فرهنگ لغت هوشیار
درنده پاره کننده: درانه و دوزان بسر کلک نیابی درانه و دوزان بسر کلک و بنانست (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
کناره، حاشیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرایه
تصویر جرایه
وظیفه روان، جیره، مقرری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرانه
تصویر سرانه
نوعی باج که از هر یک مردم شهری و غیر آن سلطان ستاند
فرهنگ لغت هوشیار
جوان خوش صورتشاهد تر و تازه و صاحب جمال، تصنیفی که سه گوشه داشته باشد، هر یک بطرزی: یکی بیتی و دیگری مدح و سوم تلا و تلالا، دو بیتی، سرود نغمه. جوان خوش صورت و شاهد و تر و تازه و صاحب جمال، نغمه، تر و تازه، دو بیتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوانه
تصویر جوانه
مرد جوان، شاخه تازه درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرابه
تصویر جرابه
جوراب ساق کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جراحه
تصویر جراحه
خستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترانه
تصویر ترانه
((تَ نِ))
تصنیف، قطعه ای کوتاه برای خوانده شدن همراه با سازهای موسیقی، دوبیتی، تر و تازه، زیباروی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جرابه
تصویر جرابه
((جَ بِ یا بَ))
جوراب ساق کوتاه
فرهنگ فارسی معین
((جَ رِّ))
نوعی از عقرب زرد و درشت که دمش را برزمین می کشد و زهر شدیدی دارد، کنایه از زلف معشوق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوانه
تصویر جوانه
((جَ نِ))
شاخه تازه درخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرانه
تصویر سرانه
((سَ نَ یا نِ))
یکی یکی، مالیاتی که از هر فرد گیرند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
((کَ نِ))
کنار، لب ساحل، پایان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرانه
تصویر کرانه
قطر، افق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رانه
تصویر رانه
محرک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متحجرانه
تصویر متحجرانه
واپسگرایانه
فرهنگ واژه فارسی سره