- جراحی
- کرنت، کارد پزشکی
معنی جراحی - جستجوی لغت در جدول جو
- جراحی
- نیشگری کار نیش رشته ای از علم پزشکی که با قطع و برداشتن انساج و اعضای ناسالم و معیوب بمنظور بهبود حال مریض سر و کار دارد، شغل جراح عمل جراح. یا جراحی پلاستیک. رشته ای از جراحی که بمنظور ترمیم اعضای از دست رفته یا زیباتر ساختن اعضای موجود انجام میشود جراحی ترمیمی
- جراحی ((جَ رّ))
- رشته ای از علم پزشکی که با قطع و برداشتن یا ترمیم اعضای ناسالم و معیوب به منظور بهبود حال بیمار سر و کار دارد
- جراحی
- شغل و عمل جراح، شاخه ای از پزشکی که عبارت است از بریدن و شکافتن قسمت های مختلف بدن، برداشتن یا ترمیم بافت های مریض و معیوب و پیوند و بخیۀ جراحات
جراحی پلاستیک: در پزشکی، نوعی جراحی سطحی که برای زیبایی چهره و سایر اندام انسان صورت می گیرد و جراح بافت های برآمده و نازیبا را با عمل جراحی ترمیم و معالجه می کند، انتقال نسج سالم برای ترمیم نسج آسیب دیده
- جراحی
- Surgical
- جراحی
- хирургический
- جراحی
- chirurgisch
- جراحی
- хірургічний
- جراحی
- chirurgiczny
- جراحی
- cirúrgico
- جراحی
- chirurgico
- جراحی
- quirúrgico
- جراحی
- chirurgical
- جراحی
- chirurgisch
- جراحی
- ศัลยกรรม
- جراحی
- جراحيٌّ
- جراحی
- כירורגי
- جراحی
- cerrahi
- جراحی
- upasuaji
- جراحی
- শল্যচিকিৎসা
- جراحی
- جراحی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نمودار سازی
خستگی
خستگی، بریدگی، زخم
برگرفته ازشرحه تازی ک باب کنجه (گویش شیرازی) کباب تکه نوعی کباب از گوشت شرحه شرحه (تکه تکه) می پختند و در سطل می نهادند
از صراحیه: تنگ به شکل حیوانات تکوک قسمی ظرف شیشه یی یا بلورین با شکمی متوسط و گلوگاهی تنگ و دراز که در آن شراب یا مسکری دیگر کنند و در مجلسی و از آن در پیاله و جام قدح ریزند آوند شراب
زخم، کنایه از ناراحتی
عمل و شغل طراح طرح افکنی نقشه ریزی، طرح نقاشی، شیوه ای از نقاشی که جنبه طرح آزمایشی و تمرینی دارد، ریختن طرح جامه ها