- جذوب
- کشنده چیزی
معنی جذوب - جستجوی لغت در جدول جو
- جذوب ((جَ ذُ))
- بسیار کشنده
- جذوب
- کشنده، جذب کننده،
برای مثال معدۀ خر که کشد در اجتذاب / معدۀ آدم جذوب گندم، آب (مولوی - ۵۸۶)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شیفته، شیدا
ربوده کشیده شده، خدا گزید در هست شناسی و سوفیگری جذب شده ربوده، کسی است که او را خدای متعال برای خود برگزیده و پاک گردانیده باشد و او بدون رنج و جهد و کوشش بتمام مقامات و مراتب عالیه برسد چون یکی را از آدمیان جذبه حق در رسد و آن کس در دوستی خدای بمرتبه عشق رسد بیشتر آن باشد که از آن (حال) باز نیاید و در همان مرتبه عشق زندگانی کند و در همان مرتبه ازین عالم برود. این چنین کس را مجذوب گویند. یا سالک مجذوب مجذوب سالک. بعض کسان باشند که از حال مذکور باز آیند و از خود با خبر شوند اگر سلوک کنند و سلوک را تمام کنند این چنین کسان را مجذوب سالک گویند و اگر اول سلوک کنند و سلوک را تمام کنند آنگاه جذبه حق بایشان رسد این چنین کسان را سالک مجذوب گویند. یا مجذوب مطلق. کسی است که بعد از فنا بالکل مسلول العقل شود و در آن سکر و بیخودی بماند درین صورت قلم تکلیف ازو برداشته شود. این گروه مجانین حق اند
شیفته و فریفته، در تصوف کسی که خداوند او را به مقامات عالی معنوی می رساند و برای خود برمی گزیند، جذب شده، کشیده شده
Captivated, Fascinated, Spellbinding
cativado, fascinado, fascinante
fasziniert, fesselnd
oczarowany, fascynujący
очарованный , захватывающий
зачарований , захоплюючий
betoverd, gefascineerd, betoverend
cautivado, fascinado, fascinante
captivé, fasciné, fascinant
affascinato, affascinante
मोहित , मंत्रमुग्ध
terpesona, mempesona
매혹된 , 매료된 , 매혹적인
מוקסם , מרתק
入迷的 , 着迷的 , 引人入胜的
魅了された , 魅力的な
büyülenmiş, büyüleyici
vutiwa, kupagawa, ya kuvutia
หลงใหล , หลงเสน่ห์ , น่าหลงใหล
মুগ্ধ , মোহিত , মোহিতকারী
مسحور , دلکش , دلکش
مأسورٌ , منجذبٌ , جذّابٌ
گیرا
نیمروز
جذب کننده، کشنده
پاره آتش
اصل، بیخ درخت