جدول جو
جدول جو

معنی جذبه - جستجوی لغت در جدول جو

جذبه
گیرایی
تصویری از جذبه
تصویر جذبه
فرهنگ واژه فارسی سره
جذبه
مسافت دور، و بمعنی کشش
تصویری از جذبه
تصویر جذبه
فرهنگ لغت هوشیار
جذبه
مفرد واژۀ جذبات، گیرایی، کشش، جذابیت، برای مثال گفتی که شدی ز عشق مفتون / وز جذبۀ عاشقی دگرگون (جامی۶ - ۲۶۶)، جمع جذبات، در تصوف حالتی در شخص عارف و خداپرست که از خود بی خبر شده و به سوی حق کشیده می شود، کشش غیبی، کشیدن
تصویری از جذبه
تصویر جذبه
فرهنگ فارسی عمید
جذبه
نیروی ذهنی که موجب اثرگذاری و تسلط شخص بر دیگران می شود
تصویری از جذبه
تصویر جذبه
فرهنگ فارسی عمید
جذبه
((جَ بِ))
کشش، ربایش، با هیبت، با ابهت
تصویری از جذبه
تصویر جذبه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جاذبه
تصویر جاذبه
کشش، گرانش، ربایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
سویه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جعبه
تصویر جعبه
بسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
حرکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جابه
تصویر جابه
تهیگاه تهیگاه، آهو ماده، پاسخ، آهوی شاخدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاذبه
تصویر جاذبه
برگرداننده چیزی از جای خودش، نیروی کشش و جذب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلبه
تصویر جلبه
آوازها و غوغاها
فرهنگ لغت هوشیار
مونث جذاب یاادویه جذابه. دواهایی که بصورت حب یا کپسول ساخته میشود و آنها را بلع میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جعبه
تصویر جعبه
تیردان، صندوق کوچک از مقوا یا چوب یا غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
بیگانه نمایی کرانه گیری، پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جذیه
تصویر جذیه
بیخ درخت، اصل درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جذوه
تصویر جذوه
پاره آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزبه
تصویر جزبه
خشم، غضب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیبه
تصویر جیبه
جواب، پاسخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سذبه
تصویر سذبه
خمره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
جلوۀ خاصی از محتوای یک چیز، موضع خاصی که از آن چیزی نمایان می شود یا می توان چیزی را دید، کنایه از توانایی یا قابلیت روحی برای تحمل چیزی، ظرفیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جعبه
تصویر جعبه
ظرفی صندوق مانند که از مقوا، چوب، پلاستیک و امثال آن ساخته می شود، تیردان، ترکش
در موسیقی نوعی آلت موسیقی، برای مثال چون فروراند زخمه بر جعبه / هرکه بشنید گرددش سغبه (مسعودسعد - ۴۶۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاذبه
تصویر جاذبه
نیرویی که همۀ اجسام و اشیا را به سوی یکدیگر جذب می کند، گرانش، جاذب
فرهنگ فارسی عمید
سیازیره تلخه زیره (کمون دشتی) از گیاهان، دایی برادر مادر، چغز واره جل وزغ از گیاهان چغز واره، شاخه، تیزی زبان، شاسوله (علاقه دستار) کمون دشتی. کمون دشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کذبه
تصویر کذبه
دروغگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاذبه
تصویر جاذبه
((ذِ بِ))
نیرویی که اجسام را به طرف خود می کشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جعبه
تصویر جعبه
((جَ بِ))
تیردان، صندوقچه، هر چیز قوطی مانند، سیاه اسبابی به صورت یک واحد کامل الکترونیکی در وسی له های پرنده برای گردآوری اطلاعات از عملکرد وسیله در جریان پرواز، به ویژه در فهم علت سقوط، تقسیم قاب سرپوشیده ای برای ان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جذوه
تصویر جذوه
((جَ وَ یا وِ))
پاره آتش، اخگر، پاره هر چیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
((جَ بِ یا بَ))
پهلو، طرف، جهت، ناحیه، ظرفیت، طاقت، توان، جلوه ای خاص از محتوای یک چیز، حالت، ویژگی، خاصیت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عذبه
تصویر عذبه
((عَ ذَ بِ))
شاخه درخت، خس و خاشاک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوبه
تصویر جوبه
میدان، جایی از شهر که آنچه خواربار از خارج می آورند در آنجا به فروش می رسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جذوه
تصویر جذوه
شراره، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، خدره، لخشه، جرقّه، جمره، بلک، لخچه، اخگر، ژابیژ، جمر، آتش پاره، ابیز، ایژک، آییژ، ضرمه، آلاوه، سینجر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاذبه
تصویر جاذبه
Attraction, Gravity, Winsomeness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنبه
تصویر جنبه
Aspect
دیکشنری فارسی به انگلیسی
привлечение , гравитация , привлекательность
دیکشنری فارسی به روسی