جدول جو
جدول جو

معنی ججوک - جستجوی لغت در جدول جو

ججوک
زخمی که در اثر عفونت مثل نوک پستان بیرون زده باشد، زخم بسیار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کجوک
تصویر کجوک
سیاتیک، بزرگ ترین عصب بدن که مربوط به اندام تحتانی است، در پزشکی درد شدید و تیرکشنده در کمر، لگن و زانو که به دلیل فشار به عصب سیاتیک بروز می کند، عرق النسا
فرهنگ فارسی عمید
(کُ)
نام علتی و مرضی است که آن را کهنکو خوانند و به عربی عرق النسا گویند. (برهان). نام مرضی است که کهنکو نیز گویند، به تازی عرق النسا و به ترکی قوین و به هندی رنگین باو است. (از آنندراج) :
از درد کجوک آنکه گردد محزون
تا دم به دمش الم نگردد افزون
خلطی که سبب شده ست این عارضه را
باید که کند از بدن خود بیرون.
یوسفی طبیب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کجوک
تصویر کجوک
مرضی است کهنکو عرق النسا: (از درد کجوک آنکه گردد محزون تا دم بدمش الم نگردد افزون . {} خلطی که سبب شد این عارضه را باید که کند از بدن خود بیرون) (یوسفی طبیب)
فرهنگ لغت هوشیار
شوخی، لطیفه، هزل
متضاد: جد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
درگیری، گلاویز شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
عصبانی، کسی که زود عصبی شود، زودچشم
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در پرتاس سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
جوجه، پستان دختری که تازه به بلوغ رسیده باشد، زایده
فرهنگ گویش مازندرانی
لج باز
فرهنگ گویش مازندرانی
پستان زن، نوک پستان زن
فرهنگ گویش مازندرانی