جدول جو
جدول جو

معنی جبهت - جستجوی لغت در جدول جو

جبهت
پیشانی
تصویری از جبهت
تصویر جبهت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابهت
تصویر ابهت
شکوه و جلال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بجهت
تصویر بجهت
بسبب، بعلت، بواسطه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابهت
تصویر ابهت
شکوه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جبهه
تصویر جبهه
پیشانی و به معنی قسمت جلوی میدان جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبهات
تصویر جبهات
جمع جبهه پیشانیها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبها
تصویر جبها
مرد فراخ پیشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبلت
تصویر جبلت
خلقت، سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبرت
تصویر جبرت
سلطه و عظمت
فرهنگ لغت هوشیار
پوشیدگی امری، مشابهت، شک تردید، ظن احتمال، اشتباه، اشکال، مثل ماند، جمع شبهات یا دفع شبهت کردن، برطرف کردن شک و گمان از امری. یا زایل کردن شبهت. دفع شبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبلت
تصویر جبلت
طبیعت، سرشت، اصل، فطرت، سیرت، قوه، نیرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جبهه
تصویر جبهه
میدان جنگ
در علوم سیاسی گروهی متشکل از حزب ها و سازمان های مختلف که برای رسیدن به اهداف معیّن با یکدیگر متحد می شوند
در هواشناسی محل برخود دو توده هوای گرم و سرد
گروه، جماعت مثلاً جبهۀ مخالف
بر، جنب، پهلو، جمع جباه
قسمت بالای ابروها تا زیر موهای پیش سر، پیشانی
در علم نجوم دهمین منزل قمر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابهت
تصویر ابهت
بزرگی، جلال و شکوهی که باعث ترس و احترام در مخاطب می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبهت
تصویر مبهت
حیران کننده و آشفته کننده و مشوش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابهت
تصویر ابهت
((اُ بُ هَّ))
بزرگی، بزرگواری، عظمت، تکبر، نخوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبهه
تصویر جبهه
((جَ هَ یا جمع هِ))
پیشانی، جبین، بخش جلوی محل جنگ، گروه متحدی از احزاب یا سازمان های گوناگون که در جهت اهداف سیاسی مشترکی فعالیت می کنند، جبهه آزادی بخش فلسطین، محل برخورد یا منطقه مرزی دو توده هوای متفاوت یا دارای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبهه
تصویر جبهه
پیشانی صورت فلکی شیر، و آن منزل دهم از منازل قمر است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبلت
تصویر جبلت
((ج بِ لَُ))
نهاد، سرشت، منش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبهت
تصویر شبهت
((شُ هَ))
پوشیدگی امری، شک و گمان، اشک ال در تشخیص حق از باطل، مثل، مانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهت
تصویر بهت
گیجی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جهت
تصویر جهت
راستا، روی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بهت
تصویر بهت
حیران کردن، سرگشته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبه
تصویر جبه
جامه گشاد و بلند که روی جامه های دیگر بتن کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبت
تصویر جبت
هر چه غیر باریتعالی که آنرا پرستش نمایند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهت
تصویر جهت
طرف، جانب، سوی، ناحیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهت
تصویر جهت
طرف، جانب، سوی، کنایه از سبب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهت
تصویر بهت
دهشت زده شدن، خاموش و متحیر ماندن، حیرت، دهشت، شگفتی آمیخته به سکوت، در علم روانشناسی گیجی و کاهش هشیاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جبت
تصویر جبت
سحر
ساحر
شخص بی خیر و منفعت
بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، آیبک، ایبک، طاغوت، بغ، صنم، فغ، شمسه، وثن، ژون، بد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهت
تصویر بهت
((بُ))
کذب، دروغ، افترا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهت
تصویر بهت
((بَ یا بُ))
سرگشته ماندن، خیره شدن، عاجز شدن، درمانده گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبه
تصویر جبه
((جُ بِّ))
جامه گشاد و بلند که بر روی جامه های دیگر پوشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبت
تصویر جبت
((جِ))
بت، صنم، سحر، ساحر، کسی که خیری در او نیست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جهت
تصویر جهت
((جِ هَ))
سوی، طرف، در علم جغرافی هر یک از جهات اربعه، روی، ناحیه، جمع جهات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبه
تصویر جبه
جامۀ گشاد و بلند که روی جامه های دیگر بر تن کنند، جوشن، درع، زره، جمع واژۀ جبب و جباب
در علم زمین شناسی دومین لایۀ تشکیل دندۀ زمین، میان پوسته و هسته، گوشته
جبۀ هزارمیخ: کنایه از آسمان و ستارگان در هنگام شب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جهت
تصویر جهت
Direction
دیکشنری فارسی به انگلیسی