جبرا به زور، به ستم، به ناچار، به زور به ناچاری ستمگرانه ستهمک ادامه... به زور، به ستم، به ناچار، به زور به ناچاری ستمگرانه ستهمک تصویر جبرا فرهنگ لغت هوشیار
جبرا بزور، عنفاً، قهراً، کرهاً، مجبوراًمتضاد: مختاراً ادامه... بزور، عنفاً، قهراً، کرهاً، مجبوراًمتضاد: مختاراً فرهنگ واژه مترادف متضاد