جدول جو
جدول جو

معنی جباه - جستجوی لغت در جدول جو

جباه
جمع جبهه، پیشانی ها جمع جبهه پیشانیها
تصویری از جباه
تصویر جباه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جبار
تصویر جبار
(پسرانه)
دارای سلطه و قدرت، نام یکی از صورتهای فلکی به شکل مردی که با حمایل یا شمشیر ایستاده است و عصایی به دست راست دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جبار
تصویر جبار
ستمکار، ستمگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تباه
تصویر تباه
باطل، فاسد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رباه
تصویر رباه
پشته، بلندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زباه
تصویر زباه
جمع زبیه، پشته های بلند، تپه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سباه
تصویر سباه
گول بی مغز، سرخوش سرمست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جابه
تصویر جابه
تهیگاه تهیگاه، آهو ماده، پاسخ، آهوی شاخدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبان
تصویر جبان
ترسو، بد دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبال
تصویر جبال
جمع جبل، کوه ها جمع جبل کوهها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جباع
تصویر جباع
کوته بالا، زشت رفتار زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبار
تصویر جبار
سرکش، گردنکش و نام باری تعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جباب
تصویر جباب
غلبه کردن باطل، رایگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جباء
تصویر جباء
سر شاخ گاو، لاغر ران زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبهه
تصویر جبهه
پیشانی و به معنی قسمت جلوی میدان جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبها
تصویر جبها
مرد فراخ پیشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبله
تصویر جبله
سرشت، نیکو بافت
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره قرنفلیان که در مناطق معتدل آسیا و اروپا میروید جبرو اولسطیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباه
تصویر تباه
فاسد شده، از حال برگشته، از حالی بحال بدی افتاده، خراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبار
تصویر جبار
قتلی که قصاص یا دیه ندارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جبال
تصویر جبال
جبل ها، کوهها، جمع واژۀ جبل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تباه
تصویر تباه
ضایع، فاسد، نابود، زبون، کم ارزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جبهه
تصویر جبهه
میدان جنگ
در علوم سیاسی گروهی متشکل از حزب ها و سازمان های مختلف که برای رسیدن به اهداف معیّن با یکدیگر متحد می شوند
در هواشناسی محل برخود دو توده هوای گرم و سرد
گروه، جماعت مثلاً جبهۀ مخالف
بر، جنب، پهلو، جمع جباه
قسمت بالای ابروها تا زیر موهای پیش سر، پیشانی
در علم نجوم دهمین منزل قمر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جبان
تصویر جبان
ترسو، آنکه از هر چیزی بترسد و بیهوده دچار ترس و بیم شود، کم جرئت، کم دل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جبار
تصویر جبار
ستمگر، ظالم، بیدادگر، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر برای مثال ستمکاران و جباران بپوشیدند از سهمت / همه سرها به چادرها، همه رخ ها به معجرها (منوچهری - ۴)، از صفات باری تعالی، در علم نجوم از صورت های فلکی در نیمکرۀ جنوبی شامل چندین ستاره به صورت مردی چماق به دست با حمایل و شمشیر که دو ستارۀ آن یدالجوزا و ابط الجوزا از ستارگان قدر اول می باشد، پادشاه مسلط، قاهر و قادر، متکبر، برای مثال هست جبار ولیکن متواضع گه جود / متواضع که شنیده ست که جبار بود؟ (منوچهری - ۳۰۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظباه
تصویر ظباه
کفتار از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فباه
تصویر فباه
رگبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قباه
تصویر قباه
نادرست نویسی کپاه قبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباه
تصویر تباه
((تَ))
فاسد، ضایع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبهه
تصویر جبهه
((جَ هَ یا جمع هِ))
پیشانی، جبین، بخش جلوی محل جنگ، گروه متحدی از احزاب یا سازمان های گوناگون که در جهت اهداف سیاسی مشترکی فعالیت می کنند، جبهه آزادی بخش فلسطین، محل برخورد یا منطقه مرزی دو توده هوای متفاوت یا دارای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبهه
تصویر جبهه
پیشانی صورت فلکی شیر، و آن منزل دهم از منازل قمر است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبان
تصویر جبان
((جَ))
ترسو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبال
تصویر جبال
((جِ))
جمع جبل، کوه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبار
تصویر جبار
((جَ بّ))
قاهر، ستمگر، مرد بلند قامت و قوی، یکی از صفات خدای تعالی است، نام یکی از صورت های فلکی جنوبی، دو ستاره پر نور آن ابط الجوزا و قدم الجبار می باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باه
تصویر باه
شهوت، آب نشاط، نکاح
فرهنگ لغت هوشیار