ستمگر، ظالم، بیدادگر، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر برای مثال ستمکاران و جباران بپوشیدند از سهمت / همه سرها به چادرها، همه رخ ها به معجرها (منوچهری - ۴)، از صفات باری تعالی، در علم نجوم از صورت های فلکی در نیمکرۀ جنوبی شامل چندین ستاره به صورت مردی چماق به دست با حمایل و شمشیر که دو ستارۀ آن یدالجوزا و ابط الجوزا از ستارگان قدر اول می باشد، پادشاه مسلط، قاهر و قادر، متکبر، برای مثال هست جبار ولیکن متواضع گه جود / متواضع که شنیده ست که جبار بود؟ (منوچهری - ۳۰۷)
سِتَمگَر، ظالِم، بیدادگَر، سِتَمکار، گُرداس، جائِر، سِتَم کیش، ظُلم پیشِه، جَفا پیشِه، جان آزار، جایِر، جَفاجو، جَفاگَر، دُژآگاه، مَردِم گَزا، پُر جَفا، پُر جُوْرْ، اِستَمگَر برای مثال ستمکاران و جباران بپوشیدند از سهمت / همه سرها به چادرها، همه رخ ها به معجرها (منوچهری - ۴)، از صفات باری تعالی، در علم نجوم از صورت های فلکی در نیمکرۀ جنوبی شامل چندین ستاره به صورت مردی چماق به دست با حمایل و شمشیر که دو ستارۀ آن یدالجوزا و ابط الجوزا از ستارگان قدر اول می باشد، پادشاه مسلط، قاهر و قادر، متکبر، برای مثال هست جبار ولیکن متواضع گه جود / متواضع که شنیده ست که جبار بود؟ (منوچهری - ۳۰۷)
پسرزادگان، جمع نبیره، و این جمع به تصرف فارسیان عربی دان است که لفظ فارسی را بطور عربی جمع کنند چنانکه فرامین جمع فرمان و خوانین جمع خان آورده اند. (غیاث اللغات). فرزندزاده ها. (ناظم الاطباء)
پسرزادگان، جمع نبیره، و این جمع به تصرف فارسیان عربی دان است که لفظ فارسی را بطور عربی جمع کنند چنانکه فرامین جمع فرمان و خوانین جمع خان آورده اند. (غیاث اللغات). فرزندزاده ها. (ناظم الاطباء)
جمع نبیره (بسیاق عربی) : وچون شاهزاده درشیروان قراروآرام گرفت میرزا برهان نامی ازنبایرسلاطین شیروان - که در میانه جماعت قساق میبود ... - بشیروان آمده. . توضیح نبایرجمع} نبیره {کلمه ایست که ازماده فارسی بصیغه عربی ساخته اند
جمع نبیره (بسیاق عربی) : وچون شاهزاده درشیروان قراروآرام گرفت میرزا برهان نامی ازنبایرسلاطین شیروان - که در میانه جماعت قساق میبود ... - بشیروان آمده. . توضیح نبایرجمع} نبیره {کلمه ایست که ازماده فارسی بصیغه عربی ساخته اند