- جایگه
- محل
معنی جایگه - جستجوی لغت در جدول جو
- جایگه
- جای، مکان، محل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاداش
مرتبت، منزلت، موضع، محل، مکان، موقعیت، وضعیت
مسکن، خانه، مقام، منزل، معدن
پاداش
ستم کننده، جور کننده
خبر رسیده از دور، جمع جوایب. (جوائب)
محل، مکان، هر نقطه و محلی که کسی یا چیزی در آن قرار بگیرد، کنایه از مقام، مرتبه، خانه، سرا، منزل، لژ، کنایه از فرصت، مجال، برای مثال اگر سستی آرید یک تن به جنگ / نماند مرا جایگاه درنگ (فردوسی - ۲/۴۰۱) ، کنایه از عوض، بدل
محل، مکان
عطیه ای که به برندۀ مسابقه یا به کسی که کار خوبی انجام داده باشد بدهند، صله، عطیه، پاداش
Preis
nagroda
prêmio
premio
premio
prijs
รางวัล
hadiah
جائزةٌ
पुरस्कार
zawadi
পুরস্কার
انعام
غیرمحل ناموضع، نه بموقع مناسب بی هنگام مقابل بجایگاه. یا به ناجایگاه. در غیر موضع خود بیمورد: (و هر سخن را که بدانی از جایگاه آن سخن را دریغ مدار و بناجایگاه ضایع مکن،)