- جایز
- روا، پسندیده، شایسته
معنی جایز - جستجوی لغت در جدول جو
- جایز
- روا، مشروع، حلال، مباح
- جایز ((یِ))
- روا، مباح، نافذ الخطا، لغزش پذیر، دارای احتمال و امکان اشتباه
- جایز
- روا، مباح، ممکن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاداش
پاداش
عطیه ای که به برندۀ مسابقه یا به کسی که کار خوبی انجام داده باشد بدهند، صله، عطیه، پاداش
Preis
nagroda
prêmio
premio
premio
prijs
รางวัล
hadiah
جائزةٌ
पुरस्कार
zawadi
পুরস্কার
انعام
عجوزه ها، زن پیرها، پیرزن ها، دخترها، جمع واژۀ عجوزه
زن پیر پیرزن زن کلانسال جمع عجائز (عجایز)، بردالعجوز
یکی از فصول چهارگانه سال و آن فصل سوم سال است میان تابستان و زمستان مدت ماندن آفتاب است در بروج میزان و عقرب و قوس خزان خریف برگ ریزان. یا پاییز عمر. روزگار پیری
کشتزار خربزه و هندوانه و خیار را گویند