- جایبه
- خبر رسیده از دور، جمع جوایب. (جوائب)
معنی جایبه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاداش
گوشه، گونه
کشش، گرانش، ربایش
مونث ذایب
تالابه استخر
خبر رسیده از دور، جمع جوایب. (جوائب)
جای، مکان، محل
پاداش
ستم کننده، جور کننده
برگرداننده چیزی از جای خودش، نیروی کشش و جذب
پالاد به ترکی کتل گویند اسپی است که پیشاپیش اسپ شاهان و فرماندهان برند پالا ز دروازه تا درگه شه دو میل - دو رویه سپه بود و پالا و پیل (اسدی توسی) یدک اسب کتل بالاد بالاده. توضیح جنیبه در عربی صوف پشم شتر شش ساله و ناقه ایست که بدراهم بکسی دهند تا بر آن غله آرد (منتهی الارب) و بمعنی مذکر و در بالا در عربی (جنیب) است. رک منتهی الارب
مونث شایب، عیب وصمت، شک گمان، جمع شوایب (شوائب)
مونث صایب
نیرویی که همۀ اجسام و اشیا را به سوی یکدیگر جذب می کند، گرانش، جاذب
عطیه ای که به برندۀ مسابقه یا به کسی که کار خوبی انجام داده باشد بدهند، صله، عطیه، پاداش
حادثه، بلا، مصیبت
Attraction, Gravity, Winsomeness
привлечение , гравитация , привлекательность
Anziehung, Schwerkraft, Anmut
Preis
привабливість , гравітація , привабливість
nagroda
atrakcyjność, grawitacja, urok
吸引力 , 重力
prêmio
atração, gravidade, encantamento