جدول جو
جدول جو

معنی جاکشی - جستجوی لغت در جدول جو

جاکشی
عمل و شغل جاکش قوادی یا اندازی
تصویری از جاکشی
تصویر جاکشی
فرهنگ لغت هوشیار
جاکشی
((کِ))
عمل و شغل جاکش
تصویری از جاکشی
تصویر جاکشی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاکشی
تصویر خاکشی
اکلیل الملک
فرهنگ واژه فارسی سره
گیاهی است از تیره صلیبیان که بطور خودرو در باغها و صحراها میروید. ارتفاع آن به نیم متر میرسد شاخه هایش باریک و برگها دار از و گلها کوچک و زردند دانه های آن که سرخ اند و در غلافی جا دارند در پزشکی مورد استعمال دارند، جانوری ازتیره سخت پوستان از شاخه بند پاییان که قرمز رنگ و شبیه دانه های خاکشیر گیاهی است و در آبهای حوض و آب انبارهای آلوده دیده میشود توتو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاکشی
تصویر چاکشی
چشمیزک، دانه ای سیاه و براق که برای معالجۀ چشم درد به کار می رفته، چشملان، تشن، حسب السودان، تشمیزج، چشمک، چشام، چشوم، چشخام، چاکشو، خاکشو، چاکسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاکشی
تصویر خاکشی
خاکشیر، گیاهی خودرو با شاخه های باریک، برگ های دراز و گل های کوچک زرد رنگ، دانه های سرخ رنگ این گیاه که در غلاف نازکی جا دارد و به عنوان ملین استفاده می شود، خاکشو، شفترک
جانوری ریز سخت پوست و سرخ رنگ شبیه دانۀ خاکشیر که در آب های شیرین راکد مانند آب حوض و آب انبار یافت می شود و گاه ممکن است حامل میکروب باشد، توتو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاکش
تصویر جاکش
بی ناموس، بی غیرت، دلال محبت، آنکه مردان را با زنان آشنائی دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاکش
تصویر جاکش
((کَ یا کِ))
کسی که امکانات ارضاء شهوت دیگران را فراهم آورد، دلال محبت
فرهنگ فارسی معین