جدول جو
جدول جو

معنی جانئن - جستجوی لغت در جدول جو

جانئن
جا نهادن چیزی به علت فراموشی، پهن کردن رختخواب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جانان
تصویر جانان
(دخترانه)
محبوبف معشوق
فرهنگ نامهای ایرانی
دلبر زیبا و بسیار دوست داشتنی که عاشقش او را مانند جان خود دوست دارد، معشوق، محبوب، برای مثال خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان / کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان (سعدی۲ - ۵۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جانان
تصویر جانان
معشوق محبوب شاهد دلبر زیبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانان
تصویر جانان
معشوقه، محبوب
فرهنگ فارسی معین
جانانه، دلبر، دوست، محبوب، معشوق، یار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پاگذاشتن گام نهادن با هدف اقدام درکار
فرهنگ گویش مازندرانی
رختخواب انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی