جدول جو
جدول جو

معنی جادوک - جستجوی لغت در جدول جو

جادوک
جادوگر کوچک ساحرک
تصویری از جادوک
تصویر جادوک
فرهنگ لغت هوشیار
جادوک
جادوگر کوچک
تصویری از جادوک
تصویر جادوک
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جادوکش
تصویر جادوکش
کشندۀ جادو، کسی که جادوگر را بکشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جادوی
تصویر جادوی
جادویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جادوی
تصویر جادوی
سحر، ساحری، جادوگری
جادوی کردن: سحر کردن، جادو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جادو
تصویر جادو
سحر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جادو
تصویر جادو
شعبده، افسون، سحر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جادو
تصویر جادو
افسون، سحر، شعبده، ساحر، افسونگر، جادوگر، برای مثال چه جادو چه دیو و چه شیر و چه پیل / چه کوه و چه هامون چه دریای نیل (فردوسی۴ - ۲۹۸۸) ، نگه کن که با هر کس این پیر جادو / دگرگونه گفتار و کردار دارد (ناصرخسرو - ۳۷۵)، چو خمّ دوال کمند آورم / سر جادوان را به بند آورم (فردوسی - ۲/۴۶۵)، من به جادویآنچه مانم ای وقیح / کز دمم پررشک می گردد مسیح (مولوی - ۶۱۳)
کنایه از حیله گر، کنایه از زیبارو، برای مثال همشیرۀ جادوان بابل / هم شیوۀ لعبتان کشمیر (سعدی۲ - ۴۵۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جادو
تصویر جادو
افسونگر، سحر، ساحری، چشم معشوق، دلفریب، محیل، مکار
فرهنگ فارسی معین