- ثومه
- یک دانه سیر، بند شمشیر
معنی ثومه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سریشم
ترسنده هراسان
گاو ماده
سوراخ، رخنه
معظم هر چیز، کارزار بزرگ، اطراف و گرداگرد شهر. مها گن (بلور)، کوست پروار، سترگ، جنگ بزرگ، بیرون شهر پیرانشهر
مروارید، مهره های سیمین
نشانه، ارزش، نشانه چربی
موهایی که اطراف اندام تناسلی مرد یا زن می روید، موی زهار، رمکان، رم، روم، رنب، رنبه، برای مثال شد جای جای ریخته از ننگ روی او / ریشی که ننگ دارد از او رومۀ زهار (سوزنی - ۴۱)
رخنه، سوراخ، ترک، کنایه از خلل
نواحی اطراف و پیرامون شهر یا هر جای دیگر
پناهگاه کوچکی که فالیزبانان و شکارچیان با شاخ و برگ درختان در بیابان برای خود درست می کنند، کریچ، کرچه، کریچه، گریچ، کازه
آبکامه، نان خورشی که از شیر و ماست و بعضی چیزهای دیگر درست کنند، گندم یا جو یا نان خشک که در آب یا شیر یا ماست بخیسانند و داروهایی نیز به آن بیفزایند و بعد در آفتاب خشک کنند
آبکامه، نان خورشی که از شیر و ماست و بعضی چیزهای دیگر درست کنند، گندم یا جو یا نان خشک که در آب یا شیر یا ماست بخیسانند و داروهایی نیز به آن بیفزایند و بعد در آفتاب خشک کنند
مرگ و میر، پتیاره (بلا) آسیب، سنگ پشت ماده
جمع قائم، نگهبانان پاسداران قومی خویشاوندی، زانیچی (ملی جمع قائم (قایم) نگهبانان مستحفظان: قریب پنجاه شصت هزار سوار شمشیر زن بر گستواندار که به ظاهر بلخ در حلقه قومه خاص مرتب بودند
کپه خاک جامه ای که از نی و علف سازند و پالیزبانان در آن نشینند و محافظت پالیزو زراعت کنند و گاهی نیز صیادان در آن کمین نمایند، آلونک کپر کلبه
نکوهنده نکوهیده، چشم داشتن
تودۀ خاک
مستحفضان، نگهبانان
سیر از گیاهان، دسته دسته هر چیز برنده سیر (خوردنی)
سیر، غدۀ زیرزمینی گیاه سیر با قطعه های جداگانه و سفید رنگ در غشاهای نازک و ظریف که بوی تندی دارد، گیاه این غده که علفی، پایا و از خانوادۀ سوسن است
سیر (خوردنی)
واحد جرثوم یک بنداد یک جوانه واحد جرثوم
اصل و ریشۀ هر چیز بد، ریشۀ درخت، میکروب