شتر نر شش ساله. ماده شتر پنج ساله بششم درآمده. اسب، گوسپند و بز و گاو سه ساله. ج، ثنیان و ثناء. مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون گوید: بر وزن کریم کسی را نامندکه چهار دندان واقعشده در جلو دهان او افتاده باشد. و این دندانها که دو در بالا و دو در پائین قرار گرفته ثنایا نامیده میشود. ولی این دندانها در حیوانات به اختلاف واقع شوند. و در مهذب الاسماء گوید: ثنی اسب و گاو و گوسپند سه ساله و اشتر پنجساله را نامند. الاثناء و الثنیات جمع. و در کنزاللغات آمده که ثنی گاوو گوسپند دو ساله که پا در سوم نهاده باشد و شتر پنجساله که پا در ششم نهاده باشد و آهوی شش ساله. و بیرجندی در کتاب الاضحیه آورده که بز و میشی که دو سالش تمام نشده و در شرف داخل شدن در سال سوم باشند ثنی نامیده میشوند و در نهایه اللغۀ ابن اثیر جزری است که گوسفندی که در سال سوم پانهاده باشد ثنی گویند و در مذهب ابن حنبل گوسفندی را نامند که در دوسالگی داخل شده باشد و گاوی را هم که دو سالش تمام و در سال سوم پا نهاده باشد ثنی خوانند چنانکه در هدایه ذکر شده است. و در خلاصه گفته است که گاو تمام سه ساله را هم ثنی مینامند و وفق بین این اقوال بمختصر تجوزی ممکن باشد و ثنی شتری را نیز گویند که پنجسالش تمام و در سال ششم پا نهاده باشد. و در خزانه گفته است که شتر چهار سال تمام و پا نهاده در پنجسالگی را نیز ثنی گویند. سخن بیرجندی در اینجا تمام است و فی جامعالرموز قیل اثنایا ابن حول و ابن ضعفه و ابن خمس من ذوی ظلف و خف لکن فی کتب اللغه هو من ذی ظلف ما دخل فی السنهالثالثه و من ذی خف فی السادسه. و هکذا فی المحیط لکنه قال هو من الغنم ما دخل فی الثانیه. ثم قال هذاکله قول الفقهاء فهم یوافقون اهل اللغه فی الاکثر
شتر نر شش ساله. ماده شتر پنج ساله بششم درآمده. اسب، گوسپند و بز و گاو سه ساله. ج، ثنیان و ثناء. مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون گوید: بر وزن کریم کسی را نامندکه چهار دندان واقعشده در جلو دهان او افتاده باشد. و این دندانها که دو در بالا و دو در پائین قرار گرفته ثنایا نامیده میشود. ولی این دندانها در حیوانات به اختلاف واقع شوند. و در مهذب الاسماء گوید: ثنی اسب و گاو و گوسپند سه ساله و اشتر پنجساله را نامند. الاثناء و الثنیات جمع. و در کنزاللغات آمده که ثنی گاوو گوسپند دو ساله که پا در سوم نهاده باشد و شتر پنجساله که پا در ششم نهاده باشد و آهوی شش ساله. و بیرجندی در کتاب الاضحیه آورده که بز و میشی که دو سالش تمام نشده و در شرف داخل شدن در سال سوم باشند ثنی نامیده میشوند و در نهایه اللغۀ ابن اثیر جزری است که گوسفندی که در سال سوم پانهاده باشد ثنی گویند و در مذهب ابن حنبل گوسفندی را نامند که در دوسالگی داخل شده باشد و گاوی را هم که دو سالش تمام و در سال سوم پا نهاده باشد ثنی خوانند چنانکه در هدایه ذکر شده است. و در خلاصه گفته است که گاو تمام سه ساله را هم ثنی مینامند و وفق بین این اقوال بمختصر تجوزی ممکن باشد و ثنی شتری را نیز گویند که پنجسالش تمام و در سال ششم پا نهاده باشد. و در خزانه گفته است که شتر چهار سال تمام و پا نهاده در پنجسالگی را نیز ثنی گویند. سخن بیرجندی در اینجا تمام است و فی جامعالرموز قیل اثنایا ابن حول و ابن ضعفه و ابن خمس من ذوی ظلف و خف لکن فی کتب اللغه هو من ذی ظلف ما دخل فی السنهالثالثه و من ذی خف فی السادسه. و هکذا فی المحیط لکنه قال هو من الغنم ما دخل فی الثانیه. ثم قال هذاکله قول الفقهاء فهم یوافقون اهل اللغه فی الاکثر
بازداشتن از حاجت، واگردانیدن، دوم شدن دیگری را، دو تا کردن. ورمالیدن، دوتا شدن، کاری که دوباره کرده شود، دوبار شیار کردن زمین را، سه ساله شدن چهارپای، عقال بستن شتر را
بازداشتن از حاجت، واگردانیدن، دوم شدن دیگری را، دو تا کردن. ورمالیدن، دوتا شدن، کاری که دوباره کرده شود، دوبار شیار کردن زمین را، سه ساله شدن چهارپای، عقال بستن شتر را
زهار، میان ناف و زهار، اندرون شکم مردم، مویهای دراز که بر تندی پاشنۀ اسب باشد، وسط مردم و غیر آن، ثنهالبطن، زیر ناف تا فرج از درون شکم، موضعی در رحم که جنین در آن جای دارد. ج، ثنن
زهار، میان ناف و زهار، اندرون شکم مردم، مویهای دراز که بر تندی پاشنۀ اسب باشد، وسط مردم و غیر آن، ثنهالبطن، زیر ناف تا فرج از درون شکم، موضعی در رحم که جنین در آن جای دارد. ج، ثُنن
یک تاه از تاهها. ج، اثناء، کار دوباره: لاثنی فی الصدقه، گشت کوه و وادی، نورد نامه، دوم، روز دوشنبه، بچۀ دوم، ناقه وزنی که بار دویم بزاید، مهتر دوم از مهتری، پاسی و پاره ای از شب: مضی ثنی من اللیل، ساعت. وقت، ثنی الحیه، گشت و پیچ و خم مار یا آنچه از او معوج شود
یک تاه از تاهها. ج، اَثناء، کار دوباره: لاثنی فی الصدقه، گشت کوه و وادی، نوردِ نامه، دوم، روز دوشنبه، بچۀ دوم، ناقه وزنی که بار دویم بزاید، مهتر دوم از مهتری، پاسی و پاره ای از شب: مضی ثنی من اللیل، ساعت. وقت، ثنی الحیه، گشت و پیچ و خم مار یا آنچه از او معوج شود
طهماسبقلی جلایر، سردار کابل که در قیام مردم سیستان بر ضد نادر با علی قلی خان برادرزادۀ نادرشاه همدست شد و سر از فرمان نادر باززد. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 10 شود
طهماسبقلی جلایر، سردار کابل که در قیام مردم سیستان بر ضد نادر با علی قلی خان برادرزادۀ نادرشاه همدست شد و سر از فرمان نادر باززد. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 10 شود