جدول جو
جدول جو

معنی ثنتله - جستجوی لغت در جدول جو

ثنتله
(ثَ تَ لَ)
بیضۀ گنده. تخم مرغ گندیده
لغت نامه دهخدا
ثنتله
(تَ سَنْ نی)
پلید گردیدن پس از نظافت
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ تِ لِ / اَ تُ لَ)
جدوار و آنرا انتلۀ سودا نیز گویند. (ناظم الاطباء). جدوار اندلسی است بلغت آنجا، اسم بیخیست صلب و قسمی از او سیاه و کثیر الفروع و بزرگ بقدر بیخ کولان و فروع او شبیه ب ریشه بنطافلن و مغزش سرخ و طعمش مثل طعم دانۀشفتالو و برگش مایل بسرخی و شبیه ببرگ عنب الثعلب و انبوه، و قسمی سفید و برگش مثل برگ سنا مایل بزردی وخشونت و طعمش شیرین و رایحۀ برگ او اندک تند و با عطریت، و منبت انتله بلاد اندلس و چین است سفید او درآخر دوم گرم و خشک و در رفع سم هوام ضعیفتر از قسم سیاه و مستعمل او برگ اوست و بغدادی گوید: که در حوالی او گیاهی میروید که چون گوسفند بخورد میمیرد... واز خوردن انتله رفع سمیت او میشود و به لغت آنجا گیاه مزبور را اطواره گویند. (از تحفۀ حکیم مؤمن).
- انتله بیضاء، گیاهی است که در اسپانیا آنرا فیهق گویند. (از لکلرک)
- انتلۀ سوداء، به لغت سریانی جدوار باشد که آنرا ماه فرفین گویند. (برهان قاطع) (آنندراج) (هفت قلزم). جدوار اندلسی. (از لکلرک).
لغت نامه دهخدا
(خَ ذَ ءَ)
پاره پاره کردن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(ثَ نِ تَ)
نعت است از ثنت، لثه. ثنته. لثۀ فروهشته و خون آلود گردیده
لغت نامه دهخدا
(ثِ تِ)
کوتاه بالا. قصیرالقامه
لغت نامه دهخدا
(نَ لَ)
بیضه. (معجم متن اللغه). رجوع به نتل و نتل شود
لغت نامه دهخدا
لاتینی تازی شده زدوار (جدوار پارسی تازی شده) زرنبار تاج شاهان از گیاهان جدوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنتله
تصویر عنتله
پاره پاره کردن
فرهنگ لغت هوشیار