- ثمار
- میوه ها
معنی ثمار - جستجوی لغت در جدول جو
- ثمار
- ثمرها، بارهای درخت، میوه ها، جمع واژۀ ثمر
- ثمار ((ثِ))
- جمع ثمر، ثمره، میوه ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع ثمار و جج ثمر میوه ها میوه آوردن درخت بار آوردن، میوه دار شدن میوه دادن میوه دار گشتن
ثمرها، بارهای درخت، میوه ها، جمع واژۀ ثمر
جمعیت
اشاره
حساب، شماره
هلاک، انقراض، زال، محو شدن، هلاکی، دم و نفس
زینهار، عهد، زنهار
ایما و اشاره
تعداد، جمعیت
نی زن آواز شتر مرغ نای زن نی نواز. بانگ شتر مرغ
میوه ناک میوه دار
گاوبان
هشت هشتگان هشت ثمانیه
یز از گیاهان
فریاد رس پناه
جماعت سنگریزه ها سنگریزه ها
خر، دراز گوش
می زده، شراب زده، مخمور که در چشم و سر بر اثر شراب آثاری می ماند جماعت مردم و انبوهی آنها
خرمافروش
جمع سامر، افسانه گویان افسانه سرایان داستان پردازان شیرآبکی، دوخ (گیاهی که از آن بوریا بافند) گونه ای نی بوریاست اسل، علف حصیر، خرزهره سم الحمار
حساب
عدد، حساب، نمره، حد و اندازه
مالی که امید به وصول آن نباشد، وام و وعده ای که به آن امید نتوان داشت، وام بی مدت، پنهان، نهان، مال پنهان
روبند، روپوش زنان، چادر، روسری
هلاک شدن، تباه شدن، هلاک، تباهی
آمار، شمار، عدد و حساب، همواره
گماشتن، کسی را بر سر کاری گذاشتن، گماریدن، گماردن، برگماردن، برگماشتن
سردرد و کسالتی که پس از برطرف شدن کیف شراب در انسان پیدا می شود، حالت بعد از مستی، کسی که به حالت خماری دچار شده باشد، مخمور، ویژگی چشمی که حالت خماری در آن نمایان باشد
کسی که بسیار امر می کند، برانگیزاننده به بدی و شر