- ثلاثه
- سه گانه
معنی ثلاثه - جستجوی لغت در جدول جو
- ثلاثه
- سه تا سه مرد سه، سه مرد. یا ثلاثه سرد. ذی قعده و ذی حجه و محرم (سرد بمعنی زره است وچون این سه ماه متصلاند تشبیه به زره شده اند) یا ثلاثه غساله. سه پیاله شراب که بوقت صبح نوشند و آن را شوینده فضول تن و زایل کننده هم و غم دانند ستا. یا ثلاثه متناسبه. عددی راگویند که نسبت اولش بدومش مانند نسبت دومش بسومش باشد و آنرا متناسبه فرد نیز گویند
- ثلاثه ((ثَ ثِ))
- سه
- ثلاثه
- سه گانه
ثلاثۀ غسّاله: سه جام شراب که صبح می نوشیدند و آن را شویندۀ فضول بدن و زائل کنندۀ غم ها می دانستند، ستا، سه تا،برای مثال ساقی حدیث سرو و گل و لاله می رود / واین بحث با ثلاثۀ غساله می رود (حافظ - ۴۵۲)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیمی مونث ثالث، شصت یک ثانیه 60، 1 ثانیه 3600، 1 دقیقه 216000، 1 ساعت و آن به 60 رابعه قسمت شود، جمع ثوالث
مونث ثلاثی: کلمه ثلاثیه (کلمه سه حرفی)
سه واتی سه نسکی سه تایی، سه حرفی (کلمه) اسب دست فرس کتف. سه حرفی
سه شنبه (روز)،جمع ثلاثاوات
سه تایی، در علوم ادبی ویژگی کلمۀ سه حرفی، دارای سه حرف
کشک و روغن، در آمیخته
ثالث، یک شصتم ثانیه
سه سه سه سگان سه سه تا. یا موالید ثلاث. جماد نبات حیوان. ثالث سوم، سه سه، سه گان مثلث. سه
سه گانه، تشکیل شده از سه عضو، سه تایی، سه جام شراب که صبح بنوشند، ستا و ثلاثۀ غساله
سه تای شوینده سه پیاله می که به دستور پزشک خورده می شود تا اندرونه را بشوید سه تا محمد افضل الله آبادی در گزارش خود پیرامون دیوان حافظ می گوید فرزانگان یونان زبانزدهایی دارند در باده گساری بامدادان سه پیاله می نوشند که کم را شست و شو میدهد و آن را سه تای شوینده (ثلاثه غساله) نامند. پس از خوراک نیمروز پنج پیاله می نوشند و آن را پنجتای گوارنده (خمسه هاضمه) خوانند و به شب هفت پیاله می نوشند و آن راهفت پیاله خوابنده (سبعه نائمه) گویند
سیزده (13) (در مورد معدود مذکر)
((~ء. غَ سُ لِ))
فرهنگ فارسی معین
سه گانه شوینده و آن سه جام شراب باشد که به هنگام صبح نوشند و شوینده معده و برطرف کننده غم باشد
سه جام شراب که صبح می نوشیدند و آن را شویندۀ فضول بدن و زائل کنندۀ غم ها می دانستند، ستا، سه تا، برای مثال ساقی حدیث سرو و گل و لاله می رود / واین بحث با ثلاثۀ غساله می رود (حافظ - ۴۵۲)
دوراهای سه گانه سه دوراها: درازا (طول) پهنا (عرض) ژرفا (عمق)
کلمه ای که عین الفعل آن حرف عله باشد اجوف
ذوثلاثه الوان
شبدر، جومانه از گیاهان شبدر، حومانه
سه واتی، کنگر خر از گیاهان سه حرفی (کلمه) ثلاثی، ذو ثلاث شوکات شکاعی کنگر خر
کاواک (اجوف) در تازی به واژه های سه واتی گفته می شود که وات میانی یا وات دویم آن ها} و {یا} {باشد
اهرام سه گانه
سوم سه (ترجمان القرآن ص 32) سوم از سه تا (اشاره به تثلیت عیسویان) : (فرستم نسخه ثالث ثلاثه سوی بغداد در سوق الثلاثا) (خاقانی) (ثالثا تا از تو بیرونه رفته ام گوییا ثالث ثاتثه گفته ام) (مثنوی) توضیح ماخوذ از آیه 77 سوره (مائده) : (لقد کفر الذین قالوا ان الله ثالث ثلاثه و ما من اله الا الله واحد)
بن هست های سه گانه پدر (اب) پور (ابن وشید اسپهبد (روح القدس)
جدایی نیروهای سه گانه
در مسیحیت، اب، ابن و روح القدس، سه اقنوم
کنایه از جماد، نبات و حیوان، موالید سه گانه
در ریاضیات طول یا درازا، عرض یا پهنا و عمق یا ژرفا، ابعاد سه گانه، ابعاد هندسی
سوم از سه، کنایه از هر یک از اقنوم های سه گانه در مسیحیت شامل پدر، پسر و روح القدس
سه تیرگی: تیرگی زهدان، تیرگی شکم، تیرگی پشت پدر و: تیرگی شب، تیرگی شکم ماهی، تیرگی تک دریا که یونس علیه السلام را پیش آمد و: تیرگی سرشت، تیرگی ریژ (هوس)، تیرگی جانوری در روان آدمی و تیرگی در درازا پهنا و ژرف جهان فرودین