جدول جو
جدول جو

معنی ثلا - جستجوی لغت در جدول جو

ثلا
(ثُ)
یکی از قلعه های یمن است. (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ثلاثی
تصویر ثلاثی
سه تایی، در علوم ادبی ویژگی کلمۀ سه حرفی، دارای سه حرف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثلا
تصویر مثلا
به طور مثال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثلاث
تصویر ثلاث
سه گانه، تشکیل شده از سه عضو، سه تایی، سه جام شراب که صبح بنوشند، ستا و ثلاثۀ غساله
فرهنگ فارسی عمید
(ثِ)
جمع واژۀ ثله به بعض معانی. رجوع به ثله شود
لغت نامه دهخدا
(ثِ)
سوم. سیم. ثالث
لغت نامه دهخدا
(ثَ لْ لا)
ابوالقاسم عبدالله بن محمد بن ... بحتربن ثلاج به این نسبت معروف است. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(ثَ لْ لا)
برف فروش
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
هلاک. هلاکی
لغت نامه دهخدا
(ثِ)
جمع واژۀ ثلب
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
ثلاثه. سه: اقانیم ثلاث. ظلمات ثلاث. موالید ثلاث، سه زن
لغت نامه دهخدا
(ثُ)
ثالث، سه سه، سه گان. (مجمل). مثلث
لغت نامه دهخدا
تصویری از ثلاثیه
تصویر ثلاثیه
مونث ثلاثی: کلمه ثلاثیه (کلمه سه حرفی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثاء
تصویر ثلاثاء
بهرام شید (سه شنبه)، سه شنبه بازار سه شنبه (روز)،جمع ثلاثاوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثا
تصویر ثلاثا
سه شنبه (روز)،جمع ثلاثاوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثون
تصویر ثلاثون
سی 30 سی
فرهنگ لغت هوشیار
سه تا سه مرد سه، سه مرد. یا ثلاثه سرد. ذی قعده و ذی حجه و محرم (سرد بمعنی زره است وچون این سه ماه متصلاند تشبیه به زره شده اند) یا ثلاثه غساله. سه پیاله شراب که بوقت صبح نوشند و آن را شوینده فضول تن و زایل کننده هم و غم دانند ستا. یا ثلاثه متناسبه. عددی راگویند که نسبت اولش بدومش مانند نسبت دومش بسومش باشد و آنرا متناسبه فرد نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثه عشر
تصویر ثلاثه عشر
سیزده (13) (در مورد معدود مذکر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاث عشره
تصویر ثلاث عشره
سیزده برای شمارش مادینه سیزده (13) (در مورد معدود مونث)
فرهنگ لغت هوشیار
سه تای شوینده سه پیاله می که به دستور پزشک خورده می شود تا اندرونه را بشوید سه تا محمد افضل الله آبادی در گزارش خود پیرامون دیوان حافظ می گوید فرزانگان یونان زبانزدهایی دارند در باده گساری بامدادان سه پیاله می نوشند که کم را شست و شو میدهد و آن را سه تای شوینده (ثلاثه غساله) نامند. پس از خوراک نیمروز پنج پیاله می نوشند و آن را پنجتای گوارنده (خمسه هاضمه) خوانند و به شب هفت پیاله می نوشند و آن راهفت پیاله خوابنده (سبعه نائمه) گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثی
تصویر ثلاثی
سه واتی سه نسکی سه تایی، سه حرفی (کلمه) اسب دست فرس کتف. سه حرفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثین
تصویر ثلاثین
سی 30 سی
فرهنگ لغت هوشیار
از برای مثل، بطور مثال وتمثیل، چنانکه برای نمونه بطور مثال، مثلا چون کوهی که عراده رعد... و تیر پران بارانش رخنه نکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاجی
تصویر ثلاجی
پیکان سپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلال
تصویر ثلال
هلاک، هلاکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاب
تصویر ثلاب
جمع ثلب، آک ها وارونه ها
فرهنگ لغت هوشیار
سه سه سه سگان سه سه تا. یا موالید ثلاث. جماد نبات حیوان. ثالث سوم، سه سه، سه گان مثلث. سه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاج
تصویر ثلاج
برف فروش بسیار سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاث
تصویر ثلاث
((ثَ))
سه، سه تا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثلاثین
تصویر ثلاثین
((ثَ))
سی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثلاثه
تصویر ثلاثه
سه گانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مثلا
تصویر مثلا
همانند
فرهنگ واژه فارسی سره
به عنوان مثال، به طورمثال، انگار، انگاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
درمثل، فی المثل، به طورمثال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سوم، ثالث، سه، سه گانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد