- ثقیف
- زیرک
معنی ثقیف - جستجوی لغت در جدول جو
- ثقیف ((ثَ))
- زیرک، چالاک، ماهر، حاذق، نام یکی از قبایل عرب ساکن بین طائف و مکه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راست کردن پروردن بار آوردن
سنگین
گران، سنگین
سرخ سیر از رنگ ها
منسوب به قبیله ثقیف
زن دانا زن استاد
آسمانه
گران، سنگین، کنایه از ویژگی کلمه ای که تلفظ آن دشوار باشد، کنایه از ویژگی کسی که صحبت او را ناخوش دارند
چست، زیرک، تالابه شکسته، ساختمان خشتی کوخ، چاه پرآب
زیرک شدن
آلتی که آنرا از فلز یا شیشه سازند و دهانه آن به شکل مخروطی است که از پائین بلوله استوانه متصل میگردد و مایعات را بوسیله آن در ظرف دهان تنگ می ریزند
وسیله ای فلزی یا پلاستیکی یا شیشه ای یا کائوچویی که دهانه آن مخروطی شکل است و از پایین به لوله ای استوانه ای متصل می شودومایعات را به وسیله آن می توان به راحتی در ظروف دهان تنگ ریخت
وسیلۀ فلزی یا شیشه ای دهان گشادی که دنبالۀ آن شبیه لوله است و مایعات را به وسیلۀ آن در ظرف های دهان تنگ می ریزند