جدول جو
جدول جو

معنی ثقیف - جستجوی لغت در جدول جو

ثقیف
زیرک
تصویری از ثقیف
تصویر ثقیف
فرهنگ لغت هوشیار
ثقیف
((ثَ))
زیرک، چالاک، ماهر، حاذق، نام یکی از قبایل عرب ساکن بین طائف و مکه
تصویری از ثقیف
تصویر ثقیف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تثقیف
تصویر تثقیف
راست کردن پروردن بار آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثقیف
تصویر تثقیف
((تَ))
راست کردن، بار آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثقیل
تصویر ثقیل
سنگین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ثقیل
تصویر ثقیل
گران، سنگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقیب
تصویر ثقیب
سرخ سیر از رنگ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقفی
تصویر ثقفی
منسوب به قبیله ثقیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقاف
تصویر ثقاف
زن دانا زن استاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقیف
تصویر سقیف
آسمانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقیل
تصویر ثقیل
گران، سنگین، کنایه از ویژگی کلمه ای که تلفظ آن دشوار باشد، کنایه از ویژگی کسی که صحبت او را ناخوش دارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لقیف
تصویر لقیف
چست، زیرک، تالابه شکسته، ساختمان خشتی کوخ، چاه پرآب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقیل
تصویر ثقیل
((ثَ))
گران، سنگین، مقابل خفیف، سبک، گران جان، سخت بیمار، یکی از هفده بحر اصول موسیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثقف
تصویر ثقف
زیرک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی که آنرا از فلز یا شیشه سازند و دهانه آن به شکل مخروطی است که از پائین بلوله استوانه متصل میگردد و مایعات را بوسیله آن در ظرف دهان تنگ می ریزند
فرهنگ لغت هوشیار
وسیله ای فلزی یا پلاستیکی یا شیشه ای یا کائوچویی که دهانه آن مخروطی شکل است و از پایین به لوله ای استوانه ای متصل می شودومایعات را به وسیله آن می توان به راحتی در ظروف دهان تنگ ریخت
فرهنگ فارسی معین
وسیلۀ فلزی یا شیشه ای دهان گشادی که دنبالۀ آن شبیه لوله است و مایعات را به وسیلۀ آن در ظرف های دهان تنگ می ریزند
فرهنگ فارسی عمید