جدول جو
جدول جو

معنی ثعلول - جستجوی لغت در جدول جو

ثعلول
(ثُ)
خشمناک، گوسفندی که شیر آن از سه چهار جای دوشیدن توانند بجهت زیادتی پستان. و صغانی گوید: دندان زائد پس دندانها یا کج و راست برآمدگی دندان
لغت نامه دهخدا
ثعلول
خشمناک، دندان افزوده دندانک
تصویری از ثعلول
تصویر ثعلول
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ثولول
تصویر ثولول
زگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد
سگیل، وردان، واروک، واژو، بالو، تاشکل، گندمه، آزخ، زخ، زوخ، آژخ، ژخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معلول
تصویر معلول
علیل، مقابل علت، در فلسفه آنچه چیز دیگر سبب آن باشد، نتیجه، بیمار
فرهنگ فارسی عمید
(رُ)
یا رعلول. نوعی از طره و طرخون. (ناظم الاطباء). تره و گویند همان طرخون است. (از اقرب الموارد). تره ای است یا آن ترخانی است که بیخ بری آن عاقرقرحا باشد، به فتح اول شاذ. (آنندراج) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عُ)
پی گردن اسب که بر آن یال روید. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زُ)
سبک. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد سبک. (ناظم الاطباء). شادمان خفیف. و در اللسان: و فی المصنف زغلول بالغین المعجمه لاغیر. (از اقرب الموارد). و رجوع به زغلول شود
لغت نامه دهخدا
تالاب پاک، سیاب گنبدک (حباب)، باران دمریز، ابر سپید، شتر دو کوهانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زعلول
تصویر زعلول
سبک شادمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثولول
تصویر ثولول
زگیل آژخ گوشت پاره ای که بر اندام بر آید آزخ زگیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معلول
تصویر معلول
بیمار و علیل و ناخوش و آزرده، رنجور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معلول
تصویر معلول
((مَ))
بیمار، علیل، هر چیزی که آن را به علت وسبب ثابت کرده باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثؤلول
تصویر ثؤلول
((ثُ))
آژخ، زگیل، جمع ثا´ لیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معلول
تصویر معلول
عاجزٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از معلول
تصویر معلول
Disabled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معلول
تصویر معلول
handicapé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از معلول
تصویر معلول
נִכְשָׁל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از معلول
تصویر معلول
অক্ষম
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از معلول
تصویر معلول
معذور
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از معلول
تصویر معلول
ทุพพลภาพ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از معلول
تصویر معلول
vikwazo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از معلول
تصویر معلول
障害のある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از معلول
تصویر معلول
残疾的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از معلول
تصویر معلول
cacat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از معلول
تصویر معلول
장애가 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از معلول
تصویر معلول
engelli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از معلول
تصویر معلول
विकलांग
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از معلول
تصویر معلول
disabile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از معلول
تصویر معلول
gehandicapt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از معلول
تصویر معلول
інвалід
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معلول
تصویر معلول
инвалид
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از معلول
تصویر معلول
niepełnosprawny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از معلول
تصویر معلول
behindert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معلول
تصویر معلول
deficiente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معلول
تصویر معلول
discapacitado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی