- ثعلول
- خشمناک، دندان افزوده دندانک
معنی ثعلول - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سبک شادمان
زگیل آژخ گوشت پاره ای که بر اندام بر آید آزخ زگیل
زگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد
سگیل، وردان، واروک، واژو، بالو، تاشکل، گندمه، آزخ، زخ، زوخ، آژخ، ژخ
سگیل، وردان، واروک، واژو، بالو، تاشکل، گندمه، آزخ، زخ، زوخ، آژخ، ژخ
علیل، مقابل علت، در فلسفه آنچه چیز دیگر سبب آن باشد، نتیجه، بیمار
بیمار و علیل و ناخوش و آزرده، رنجور
تالاب پاک، سیاب گنبدک (حباب)، باران دمریز، ابر سپید، شتر دو کوهانه
Disabled
deficiente
behindert
niepełnosprawny
инвалид
інвалід
gehandicapt
discapacitado
handicapé
disabile
विकलांग
engelli
장애가 있는
נִכְשָׁל
障害のある
vikwazo
ทุพพลภาพ
অক্ষম
معاقٌ
معذور
سه پستانه مادینه ای که افزوده بر دو پستان پستانکی نیز دارد و یا یکی از پستانهایش دو نوک دارد