جدول جو
جدول جو

معنی ثرعله - جستجوی لغت در جدول جو

ثرعله
(ثُ عُ لَ)
پرهای گردن خروس
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثُ مُ لَ)
چاهک لب، چیزی باقی مانده در خنور، روباه ماده
لغت نامه دهخدا
(ثُ مُ لَ)
نام شاعری از ظبی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
ریخ زدن، خوردن گوشت که هنوز پخته نباشد، خام داشتن طعام، آوردن نان آلوده بخاکستر از عجلت مهمانی، تباه خوردن طعام چنانکه لحیه و پیرامون دهان بیالاید. دژ آلود خوردن یعنی بی ادب و پریشان خوردن، ثرمل القوم من الطعام، ای أکلوا ما شاؤوا، ریزه کاری ناکردن در کار. سنبل کردن. (در تداول عوام)
لغت نامه دهخدا
(ثُ عُ طَ)
آشامیدنی رقیق
لغت نامه دهخدا
(تَ سَعْعُ)
فروهشتگی و سستی
لغت نامه دهخدا
به معنی لرزش، حدی از حدود زبولون است (یوشع 19:11) که به گمان پورترچهار میل به جنوب غربی ناصره واقع است و بدانجا خرابه های هیکلی (معبدی) دیده شود. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(رُ لَ)
یا رعله. تاج ریحان و آس. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد). تاج از ریاحین. اکلیل از ریاحین. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ لَ)
آنچه از گوش گوسپند و ماده شتر بریده آونگان گذارند، غلاف سرنره. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، شترمرغ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). اشترمرغ. (مهذب الاسماء) ، نخلۀ بلند یا خرمابن نر یا بلایۀ بارآور. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). نخلۀ خرمابن بسیاربار. (از اقرب الموارد). خرمای خشک. ج، رعال. (مهذب الاسماء) ، عیال مرد یا عیال بسیار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). عیال. (از اقرب الموارد) ، آنچه ازشاخه و برگ و جز آن اول برآید، تیزی هر چیزی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، گلۀ اسبان اندک. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، پیشروگله یا گلۀ مقدار بیست یا بیست و پنج. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از آنندراج) ، گلۀ گاوان. ج، ارعال، رعال و ج ج، اراعیل. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد).
- ابورعله، گرگ. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رعله
تصویر رعله
شترمرغ، همسر مرد
فرهنگ لغت هوشیار