لای و گل. گل سیاه و تر. و فی المثل: ثأطه مدت بماء، یضرب للرجل یشتد حمقه فان الماء اذا زید علی الحماه ازدادت فساداً، جانوری کوچک گزنده. (منتهی الارب). ج، ثأط
لای و گل. گل سیاه و تر. و فی المثل: ثأطه مدت بماء، یضرب للرجل یشتد حمقه فان الماء اذا زید علی الحماه ازدادت فساداً، جانوری کوچک گزنده. (منتهی الارب). ج، ثأط
مؤنث رأد. زن جوان نیکو. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). زن خوبروی از لحاظ تشبیه به شاخۀ تر و تازه. (از المنجد). و رجوع به رأد شود. راده بتسهیل همزه نیز آمده. (از اقرب الموارد)
مؤنث رأد. زن جوان نیکو. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). زن خوبروی از لحاظ تشبیه به شاخۀ تر و تازه. (از المنجد). و رجوع به رأد شود. راده بتسهیل همزه نیز آمده. (از اقرب الموارد)