جدول جو
جدول جو

معنی ثاسلوس - جستجوی لغت در جدول جو

ثاسلوس(سِ)
نام پدر ابقراط چهارم و نام پسر ابقراط طبیب یونانی معروف که او نیز پزشک بوده است. و رجوع به ثاسلس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
کسی که با چرب زبانی و خوشامدگویی دیگری را فریب بدهد، خوشامدگو، چرب زبان، متملق
فرهنگ فارسی عمید
(سِ)
بمعنی پادشاه. (ناظم الاطباء). به یونانی پادشاه را گویند. (آنندراج). رجوع به بازیلی کوس شود
لغت نامه دهخدا
تاتیوس، از پادشاهان کورها (سابین) بنا بروایت افسانه، وی برای انتقام گرفتن از ’رومولس’ که زنان ملتش را ربوده بود، اسلحه بدست گرفت و بر اثر خیانت ’تارپیا’ بر کاپیتون (قلعۀ روم) مسلط شد ولی زنان، خود را میان پدران و شوهران خویش انداخته و از جنگ و خونریزی مانع شدند، این دو دسته مردم متحداً شهر را مالک شدند و ’تاتیوس’ (به لاتن تاسیوس) قدرت را با ’رومولس’ تقسیم کرد، تاتیوس پس از پنج سال بوسیلۀ ساکنان ’لاوینیوم’ بقتل رسید، رجوع به تاتیوس در همین لغت نامه و تاسیوس در کتاب تمدن قدیم فوستل دوکلانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 469 شود
لغت نامه دهخدا
(بَ سِ)
نام پادشاهی (در داستان وامق و عذرا) که عذرا را بقهر و تعدی و عنف برده بود. (از برهان قاطع) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ سروری) :
یکی شاه بد نام او بخسلوس
که با حیله و رنگ بود و فسوس.
عنصری.
حال اصحاب کهف و دقیانوس
قصۀ بخسلوس و شهر فسوس.
سنایی
لغت نامه دهخدا
نوعی از ریحان باشد که آنرا مرزنگوش خوانند، و بعربی آذان الفار گویند، (برهان قاطع) (هفت قلزم) (آنندراج)، وسبب این اسم (یعنی مرزنگوش) آن است که مرز را موش گویند و آن به گوش موش شبیه است و بعربی آذان الفار گویند، (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، نام ریحانی است که او را مرزنگوش نیز میگویند، (فرهنگ جهانگیری)، تاریخ خوان و قصه گوی، (فرهنگ شعوری)، باستره
لغت نامه دهخدا
قصب الساج: هو قصب الفارس و هوالاندلسی و یقال له باسطوس و هوالمصمت و هوالذی یعمل منه النشاب و منه ما یقال له بلش ... (دزی ج 2 ص 352) و رجوع به قصب شود
لغت نامه دهخدا
چرب زبان، متملق، مردم فریب، و رجوع به چاپلوس شود
لغت نامه دهخدا
حیلی مغالط، موسوم به مارس و ملقب به ثاسلس یکی از اطباء یونانی و از اصحاب حیل. او عقیده داشت که طب نه بر تجربه است و نه بر قیاس بلکه بر حیله است. و افلاطون کتب وی و شاگردان او را بسوخت
فرزند ابقراط طبیب یونانی
یکی از شاگردان برمانیدس طبیب یونانی است
لغت نامه دهخدا
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
چرب زبانی، تملق گوئی متملق، چرب زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
تملق گو، چرب زبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
متملق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
المتملّق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
Fawning, Sycophant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
flatteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
льстивый , льстец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
아첨하는 , 아첨꾼
دیکشنری فارسی به کره ای
چاپلوس، چاپلوسی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
چاپلوس , خوشامدی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
তোষামুদী , চাটুকার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
mnyenyekevu, mnafiki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
dalkavuk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
מחמיא , חוֹנֵף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
お世辞を言う , おべっか使い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
schmeichlerisch, Schmeichler
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
चापलूस
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
memuji-muji, penjilat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
ประจบ , คนประจบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
adulador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
adulatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
bajulador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
奉承的 , 谄媚者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
pochlebny, pochlebca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
лестивий , підлабузник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چاپلوس
تصویر چاپلوس
vleierig, vleier
دیکشنری فارسی به هلندی