جدول جو
جدول جو

معنی ثاذون - جستجوی لغت در جدول جو

ثاذون
الطبیب، او در صدر اسلام میزیست و طبیب حجاج بن یوسف ثقفی بود، کناش بزرگی بنام پسر خود تألیف کرده است، گویند روزی حجاج از او پرسید دواء گل خوارگی چیست ؟ او گفت عزیمت مردی چون تو، و حجاج بترک آن عادت گفت و دیگر بار گل نخورد، ممکن است او همان ثیاذوق طبیب باشد، رجوع به ثیاذوق شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماذون
تصویر ماذون
اذن داده شده، مجاز
فرهنگ فارسی عمید
(ثَ اُ)
از مردم شهر ازمیر. او در اوائل مائۀ دوم میلادی میزیست و پیرو مذهب افلاطون بود. او راست کتابی مقدماتی در ریاضیات برای تسهیل فهم کتب افلاطون. ثاؤن نسبت به افلاطون تعصب میورزید و به این سبب او را ثائون متعصب می نامیدند و از کثرت شیفتگی به آراء افلاطون کتابی بنام مراتب کتب افلاطون و اسماء تصنیفات او تألیف کرد و مقولات ارسطو را شرح کرده و ازوست: شرح قاطیغوریاس بسریانی و عربی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
گوش ور. آنکه گوش برجسته دارد چون آدمی و آهو و ستور، خلاف صموخ که گوش خفته است مانند مرغ و ماهی: کل ﱡ صموخ بیوض و کل اذون ولود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
قریه ایست از نواحی کورۀ قصران در خارج نواحی ری و بدانجا منسوبست ابوالعباس احمد بن الحسین بن بابا الزیدی و ابوسعد از او سماع دارد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ماذون
تصویر ماذون
اجازت و دستوری داده شده کسیرا در چیزی، اذن داده شده
فرهنگ لغت هوشیار
مختار، مخیر، جایز، روا، مجاز، مشروع
فرهنگ واژه مترادف متضاد