الطبیب، او در صدر اسلام میزیست و طبیب حجاج بن یوسف ثقفی بود، کناش بزرگی بنام پسر خود تألیف کرده است، گویند روزی حجاج از او پرسید دواء گل خوارگی چیست ؟ او گفت عزیمت مردی چون تو، و حجاج بترک آن عادت گفت و دیگر بار گل نخورد، ممکن است او همان ثیاذوق طبیب باشد، رجوع به ثیاذوق شود
الطبیب، او در صدر اسلام میزیست و طبیب حجاج بن یوسف ثقفی بود، کناش بزرگی بنام پسر خود تألیف کرده است، گویند روزی حجاج از او پرسید دواء گِل خوارگی چیست ؟ او گفت عزیمت مردی چون تو، و حجاج بترک آن عادت گفت و دیگر بار گل نخورد، ممکن است او همان ثیاذوق طبیب باشد، رجوع به ثیاذوق شود
از مردم شهر ازمیر. او در اوائل مائۀ دوم میلادی میزیست و پیرو مذهب افلاطون بود. او راست کتابی مقدماتی در ریاضیات برای تسهیل فهم کتب افلاطون. ثاؤن نسبت به افلاطون تعصب میورزید و به این سبب او را ثائون متعصب می نامیدند و از کثرت شیفتگی به آراء افلاطون کتابی بنام مراتب کتب افلاطون و اسماء تصنیفات او تألیف کرد و مقولات ارسطو را شرح کرده و ازوست: شرح قاطیغوریاس بسریانی و عربی
از مردم شهر ازمیر. او در اوائل مائۀ دوم میلادی میزیست و پیرو مذهب افلاطون بود. او راست کتابی مقدماتی در ریاضیات برای تسهیل فهم کتب افلاطون. ثاؤن نسبت به افلاطون تعصب میورزید و به این سبب او را ثائون متعصب می نامیدند و از کثرت شیفتگی به آراء افلاطون کتابی بنام مراتب کتب افلاطون و اسماء تصنیفات او تألیف کرد و مقولات ارسطو را شرح کرده و ازوست: شرح قاطیغوریاس بسریانی و عربی