جدول جو
جدول جو

معنی تیپ - جستجوی لغت در جدول جو

تیپ
واحدی نظامی، پایین تر از لشکر و شامل چند هنگ
دسته ای از مردم با خصوصیات مشترک، شخصیتی که نمونۀ عالی و بارز از یک صنف یا یک دسته از مردم است، نحوۀ لباس پوشیدن یک شخص مثلاً خوش تیپ
تصویری از تیپ
تصویر تیپ
فرهنگ فارسی عمید
تیپ
دسته، گروه، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، نمونۀ بارز یکدسته، نوع جنس، صنف، (فرهنگ فارسی معین)، به این معنی ظاهراً از کلمه تیپ فرانسه مأخوذ است: جماعت افغان که قزلباشیه را مستعد حرب دیدند لشکر خود را سه تیپ کرده یک دسته در میان و دو دسته از دو طرف ... (مجمل التواریخ گلستانه از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، لشکری که مرکب از دو فوج یا بیشتر است و صاحب منصب آن سرتیپ گفته میشود، (فرهنگ نظام)، واحدی در نظام که در تشکیلات کنونی شامل چند هنگ (فوج) است و هر لشکر شامل چند تیپ، (فرهنگ فارسی معین)، متصل به یکدیگر، بی درز، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)،
- به تیپ یکدیگر زدن، در تداول به معنی منازعه کردن، (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تیپ
نمونه بارز یکدسته، دسته، گروه، نوع، جنس، صنف
تصویری از تیپ
تصویر تیپ
فرهنگ لغت هوشیار
تیپ
نمونه شاخص از یک دسته، نوع، جنس و صنف، واحدی در نظام کمتر از لشکر، بیشتر از هنگ
تصویری از تیپ
تصویر تیپ
فرهنگ فارسی معین
تیپ
چهرمان
تصویری از تیپ
تصویر تیپ
فرهنگ واژه فارسی سره
تیپ
یگان نظامی، سه گردان، جنس، صنف، سنخ، نوع، گروه، نمونه، وضع ظاهر، سرووضع، شیوه لباس پوشیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تیپ
خال، لک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیپ سازی
تصویر تیپ سازی
تیپ سازی (Typecast) در سینما به معنای ایجاد و طراحی شخصیت هایی با ویژگی های مشخص و بارز است که به سرعت و به راحتی برای تماشاگران قابل تشخیص و شناسایی باشند. این شخصیت ها اغلب نمایانگر نوع خاصی از انسان ها یا گروه های اجتماعی هستند و معمولاً ویژگی های خاص، لباس ها، رفتارها و صحبت هایی دارند که آنها را از دیگر شخصیت ها متمایز می کند.
ویژگی های تیپ سازی در سینما:
1. ساده سازی شخصیت ها : تیپ سازی به ساده سازی و برجسته سازی برخی ویژگی های شخصیتی کمک می کند تا تماشاگران بتوانند به سرعت و بدون نیاز به توضیحات زیاد، شخصیت را بشناسند.
2. استفاده از کلیشه ها : در تیپ سازی از کلیشه ها و استریوتایپ ها استفاده می شود. این کلیشه ها می توانند فرهنگی، اجتماعی، یا حتی مبتنی بر ژانر سینمایی باشند.
3. بصری بودن : ظاهر و لباس شخصیت ها در تیپ سازی بسیار مهم است. لباس ها، آرایش، و لوازم جانبی به تماشاگران کمک می کند تا سریعاً نوع شخصیت را تشخیص دهند.
4. رفتار و گفتار : نحوه رفتار، حرکات بدن و نوع گفتار نیز در تیپ سازی نقش مهمی دارند. این عناصر به شخصیت ها عمق و باورپذیری می بخشند.
مثال هایی از تیپ سازی در سینما:
1. قهرمان اکشن : شخصیت هایی مانند جیمز باند یا جان مک کلین در `جان سخت` نمایانگر قهرمان های اکشن هستند. آنها معمولاً شجاع، مقاوم، و دارای توانایی های فیزیکی برجسته ای هستند و در برابر خطرات بزرگ می ایستند.
2. آدم بد : شخصیت های منفی مانند جوکر در فیلم های `بتمن` یا هانس گروبر در `جان سخت`. این شخصیت ها معمولاً دارای ویژگی های منفی بارزی مانند بی رحمی، نیرنگ، و انگیزه های خودخواهانه هستند.
3. مضحک یا دلقک : شخصیت های کمدی مانند مستر بین که با رفتارها و موقعیت های خنده دار و اغراق آمیز خود مخاطب را به خنده می اندازند.
4. دانشمند دیوانه : شخصیت هایی مانند دکتر امت براون در `بازگشت به آینده` یا دکتر استرنج لاو در فیلمی به همین نام. این شخصیت ها معمولاً باهوش و نابغه اما کمی عجیب و غیرقابل پیش بینی هستند.
اهمیت تیپ سازی در سینما:
1. تسهیل در روایت داستان : تیپ سازی به نویسندگان و کارگردانان کمک می کند تا شخصیت ها را سریعاً به تماشاگران معرفی کنند و زمان بیشتری برای پیشبرد داستان داشته باشند.
2. شناخت سریع شخصیت ها : تماشاگران می توانند به سرعت شخصیت ها را شناسایی کرده و با آنها ارتباط برقرار کنند. این امر به ویژه در فیلم های با بازیگران زیاد یا داستان های پیچیده مهم است.
3. ایجاد تعادل و تنوع : تیپ سازی می تواند به ایجاد تعادل و تنوع در شخصیت های فیلم کمک کند و به هر شخصیت ویژگی ها و خصوصیات خاص خود را بدهد.
نتیجه گیری:
تیپ سازی در سینما یک ابزار کارآمد و مهم برای معرفی و توسعه شخصیت ها است. با استفاده از این تکنیک، فیلم سازان می توانند شخصیت هایی قابل تشخیص و به یادماندنی ایجاد کنند که به سرعت و به راحتی با تماشاگران ارتباط برقرار کنند. این تکنیک نه تنها به روایت داستان کمک می کند، بلکه به تعمیق تجربه سینمایی تماشاگران نیز می افزاید.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از هیپ
تصویر هیپ
واژه ای در تبلیغات که مترادف تبلیغ شدید هر فیلم است و در آن از رادیو، تلوزیون و حضور شخصی بازیگران فیلم استفاده می شود
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از تیپا
تصویر تیپا
ضربه ای که با سرپنجۀ پا به چیزی بزنند، تک پا، اردنگی
فرهنگ فارسی عمید
سخت تیپ، یعنی پیوسته به یکدیگر، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : تیپاتیپ مردم نشسته بودند، تیپاتیپ سرباز ایستاده بود، (یادداشت ایضاً)، رجوع به تیپ شود
لغت نامه دهخدا
(حِ)
آخرین نواب میسور هندوستان (1749-1799 میلادی) و از دشمنان سرسخت انگلستان بود. وی با فرانسه طرح دوستی ریخت و با انگلستان و راجه های طرفدار انگلستان جنگها کرد و در پایان بدست انگلیس ها کشته شد. رجوع به لاروس و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
ضرب و زخم با نوک پای، اردنگ، زه کونی، زفکنه، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، ضربه ای که با نوک پنجه زنند، تک پا، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(پُ چِ)
آلت گرفتن بلدرچین. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ)
در تداول، رانده شدن. رجوع به تیپا و تیپا زدن شود
لغت نامه دهخدا
(اِ شُ دَ)
با نوک پا ضربه زدن. تک پا زدن. (فرهنگ فارسی معین). زفکنه زدن. اردنگ زدن. زه کونی زدن. شلخته زدن. سرچنگ زدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). راندن
لغت نامه دهخدا
(پُ لُ)
نقاش و گراورساز ایتالیائی (1696-1770م.) وی در ونیز متولد شد و مدتی در مادرید فعالیت کرد. آثار او درخشان و رنگ آمیزیهای او روشن و دلچسب بود. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تیش
تصویر تیش
ترکی از تیز پارسی دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیغ
تصویر تیغ
کارد تیز باشد و شمشیر، چاقو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیب
تصویر تیب
سرگشته مدهوش حیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیپ
تصویر زیپ
یک نوع بست که برای دوختن بلباس بجای دگمه دوخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
نهار بز نر تکه درختی ازتیره گل سرخیان که برگهایش مرکب است. گلهایش سفید خوشه یی ومیوه اش ریز و گرد است. چوب این درخت سخت و رنگین و قرمز رنگ است غبیرای بری پرنده انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیپازدن
تصویر تیپازدن
با نوک پا ضربه زدنتک پا زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیپا
تصویر تیپا
ضرب و زخم با نوک پای، اردنگ، ضربه ای که با نوک پنجه زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیپاکس
تصویر تیپاکس
نام تجارتی برای مؤسسه های پست خصوصی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیپا
تصویر تیپا
ضربه ای که با نوک پنجه پا زده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیر
تصویر تیر
عطارد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیپ
تصویر دیپ
نثر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چیپ
تصویر چیپ
تراشه
فرهنگ واژه فارسی سره
اردنگ، اردنگی، پاسار، پشت پا، تک پا، ضربه پا، لچ، لگد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خال خالی، مرغ خال خالی
فرهنگ گویش مازندرانی
خال خال
فرهنگ گویش مازندرانی
خال خالی، شکوفه درختان
فرهنگ گویش مازندرانی
خال خالی، لکه ای، لکه دار، لکه ی ناشی از آفات قارچی بر
فرهنگ گویش مازندرانی
کم و اندک
فرهنگ گویش مازندرانی