از فرزندان امیرچوپان که در دوران سلطنت ابوسعید بهادر به حکومت ولایت روم رسید ولی در سال 720 هجری قمری عصیان کرد و بنام خود سکه زد آنگاه امیرچوپان به روم رفت و او را به خدمت ابوسعید آورد و مورد نوازش قرار گرفت و بار دیگر به حکومت روم رسید و چون از قتل پدر باخبر گردید در یکی از قلاع روم تحصن اختیار کردو سپس به مصر رفت و به ملک ناصر پناه آورد و در سال 728 هجری قمری بدستور ملک ناصر مقتول گردید. رجوع به فرهنگ فارسی معین و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 214 شود
از فرزندان امیرچوپان که در دوران سلطنت ابوسعید بهادر به حکومت ولایت روم رسید ولی در سال 720 هجری قمری عصیان کرد و بنام خود سکه زد آنگاه امیرچوپان به روم رفت و او را به خدمت ابوسعید آورد و مورد نوازش قرار گرفت و بار دیگر به حکومت روم رسید و چون از قتل پدر باخبر گردید در یکی از قلاع روم تحصن اختیار کردو سپس به مصر رفت و به ملک ناصر پناه آورد و در سال 728 هجری قمری بدستور ملک ناصر مقتول گردید. رجوع به فرهنگ فارسی معین و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 214 شود
نام خاندان معروف امرای قهستان و نیشابور که در خراسان بمقامات بزرگ رسیدند، مؤسس این خاندان سیمجور دواتی است، وی از خادمان اسماعیل بن احمد سامانی بود و بعد سردار شد و با علویان در گرگان جنگید ظاهراً 287 هجری قمریدر سال 298 وی به سیستان رفت و آنجا را از دست لیث بن علی بن لیث بیرون آورد، احمد بن اسماعیل حکومت سیستان را ظاهراً در سال 300 به سیمجور داد، ولی اهل سیستان با نصر بن احمد مخالفت کردند و سیمجور از آنجا بیرون رفت، در سنۀ 314 هجری قمری که امیر نصر بن احمد را از دست فاتک بیرون آورد حکومت آنرا به سیمجور داد، وی با حمویه و محمد بن عبداﷲ بلعمی و ابوجعفر صعلوک درجنگ با لیلی بن نعمان از سرداران داعی الی الحق گرگانی در طوس بوده (حدود سال 307 و 308 هجری قمری)، وی درسال 310 به جنگ با ابوالحسن ناصر علوی و در سال 316به جنگ با ابوالحسن بن ناصر مأمور گردید، وی مؤسس خاندان سیمجوریان است و اسامی افراد این خاندان بقرار زیر است: 1- ابراهیم سیمجور (326 هجری قمری)، در زمان نوح دوم سامانی امارت خراسان یافت و بعد از او پسرش ابوالحسن سیمجور و نواده اش ابوعلی سیمجور نیز هر یک مدتی سپهسالار خراسان بودند، 2- ابوالحسن محمد بن ابراهیم محمد بن ابراهیم بن سیمجور، وفات 387 هجری قمری 3-ابوعلی محمد بن محمد بن ابراهیم بن سیمجور، وفات 388 هجری قمری 4- ابوالقاسم علی بن محمد بن ابراهیم بن سیمجور، وفات پس از 391 هجری قمری 5- ابوالحسن بن ابوعلی محمد بن محمد، 6- ابوسهل بن ابوالقاسم علی بن محمد بن ابراهیم، رجوع به تاریخ بیهقی، ترجمه تاریخ یمینی، فرهنگ فارسی معین، دائره المعارف فارسی، ابوعلی، ابراهیم، ابوالحسن، ابوالقاسم و ابوسهل در همین لغت نامه شود
نام خاندان معروف امرای قهستان و نیشابور که در خراسان بمقامات بزرگ رسیدند، مؤسس این خاندان سیمجور دواتی است، وی از خادمان اسماعیل بن احمد سامانی بود و بعد سردار شد و با علویان در گرگان جنگید ظاهراً 287 هجری قمریدر سال 298 وی به سیستان رفت و آنجا را از دست لیث بن علی بن لیث بیرون آورد، احمد بن اسماعیل حکومت سیستان را ظاهراً در سال 300 به سیمجور داد، ولی اهل سیستان با نصر بن احمد مخالفت کردند و سیمجور از آنجا بیرون رفت، در سنۀ 314 هجری قمری که امیر نصر بن احمد را از دست فاتک بیرون آورد حکومت آنرا به سیمجور داد، وی با حمویه و محمد بن عبداﷲ بلعمی و ابوجعفر صعلوک درجنگ با لیلی بن نعمان از سرداران داعی الی الحق گرگانی در طوس بوده (حدود سال 307 و 308 هجری قمری)، وی درسال 310 به جنگ با ابوالحسن ناصر علوی و در سال 316به جنگ با ابوالحسن بن ناصر مأمور گردید، وی مؤسس خاندان سیمجوریان است و اسامی افراد این خاندان بقرار زیر است: 1- ابراهیم سیمجور (326 هجری قمری)، در زمان نوح دوم سامانی امارت خراسان یافت و بعد از او پسرش ابوالحسن سیمجور و نواده اش ابوعلی سیمجور نیز هر یک مدتی سپهسالار خراسان بودند، 2- ابوالحسن محمد بن ابراهیم محمد بن ابراهیم بن سیمجور، وفات 387 هجری قمری 3-ابوعلی محمد بن محمد بن ابراهیم بن سیمجور، وفات 388 هجری قمری 4- ابوالقاسم علی بن محمد بن ابراهیم بن سیمجور، وفات پس از 391 هجری قمری 5- ابوالحسن بن ابوعلی محمد بن محمد، 6- ابوسهل بن ابوالقاسم علی بن محمد بن ابراهیم، رجوع به تاریخ بیهقی، ترجمه تاریخ یمینی، فرهنگ فارسی معین، دائره المعارف فارسی، ابوعلی، ابراهیم، ابوالحسن، ابوالقاسم و ابوسهل در همین لغت نامه شود
جمع واژۀ میمونی، منسوب به گل میمون. تیره ای از گیاهان دولپه ای پیوسته گل برگ که جنس ها و انواعش چندان زیاده نیست و تمام آنهابه صورت علفهای بالنسبه کوچکی هستند که بعضی از آنها ریشه دائمی دارند. گلهای آنها نامنظم و دارای پنج کاسبرگ بهم چسبیده است و جام گل نیز دارای پنج گلبرگ است که به یکدیگر متصل شده لوله ای دراز میسازند که در بالای آن دو لبه است. لبۀ بالا دارای دو قطعۀ بلندتر و لبۀ زیرین دارای سه قطعۀکوتاهتر است و وضع آن بطریقی است که تقریباً پوزۀ حیوانی شبیه به میمون را مینماید (که سبب وجه تسمیه هم شده است). و چون جام گل را از دو پهلو فشار دهند دهان آن بازمیشود. شمارۀ پرچمها در جنسهای مختلف این تیره متفاوت است. در بعضی جنسها پنج و در بعضی چهار و در برخی دو پرچم است که به سطح داخلی گلبرگها میچسبند. تخمدان آن ها دوخانه ای و میوۀ آنها در هر خانه دانه های بسیار دارد که بواسطۀ دو شکاف از بالا خارج میشوند. از معروفترین جنسهای این تیره گل میمون است که یکی از گلهای زینتی است. رجوع به میمون (گل) شود. دیگر از جنسهای دیگر این تیره گل کتانی و سیزاب و گل جالیز و گل انگشتانه و گل ماهور است. (از گیاه شناسی گل گلاب)
جَمعِ واژۀ میمونی، منسوب به گل میمون. تیره ای از گیاهان دولپه ای پیوسته گل برگ که جنس ها و انواعش چندان زیاده نیست و تمام آنهابه صورت علفهای بالنسبه کوچکی هستند که بعضی از آنها ریشه دائمی دارند. گلهای آنها نامنظم و دارای پنج کاسبرگ بهم چسبیده است و جام گل نیز دارای پنج گلبرگ است که به یکدیگر متصل شده لوله ای دراز میسازند که در بالای آن دو لبه است. لبۀ بالا دارای دو قطعۀ بلندتر و لبۀ زیرین دارای سه قطعۀکوتاهتر است و وضع آن بطریقی است که تقریباً پوزۀ حیوانی شبیه به میمون را مینماید (که سبب وجه تسمیه هم شده است). و چون جام گل را از دو پهلو فشار دهند دهان آن بازمیشود. شمارۀ پرچمها در جنسهای مختلف این تیره متفاوت است. در بعضی جنسها پنج و در بعضی چهار و در برخی دو پرچم است که به سطح داخلی گلبرگها میچسبند. تخمدان آن ها دوخانه ای و میوۀ آنها در هر خانه دانه های بسیار دارد که بواسطۀ دو شکاف از بالا خارج میشوند. از معروفترین جنسهای این تیره گل میمون است که یکی از گلهای زینتی است. رجوع به میمون (گل) شود. دیگر از جنسهای دیگر این تیره گل کتانی و سیزاب و گل جالیز و گل انگشتانه و گل ماهور است. (از گیاه شناسی گل گلاب)
قومی از سوریان که نسب به کنعان بن نوح می رسانیدند و در میان اردن و بحر متوسط مسکن داشتند و سپس درصدد توسعۀ مملکت خویش برآمدند و سرانجام تمام باشان را متصرف شدند
قومی از سوریان که نسب به کنعان بن نوح می رسانیدند و در میان اردُن و بحر متوسط مسکن داشتند و سپس درصدد توسعۀ مملکت خویش برآمدند و سرانجام تمام باشان را متصرف شدند