جدول جو
جدول جو

معنی تیموریان - جستجوی لغت در جدول جو

تیموریان
(تَ / تِ)
سفیدکوه، نام کوهی در سرحد غربی ایران
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیمورتاش
تصویر تیمورتاش
(پسرانه)
نام یکی از طوایف ترک
فرهنگ نامهای ایرانی
(تَ)
یکی از عشایر کوهستانی و شورشی ایران در زمان ساسانیان و رجوع به کتاب ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستن سن ترجمه رشید یاسمی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
پسر جمکیم و نوۀ قبلا قاآن که پس از درگذشت جدش به حکومت ختای رسید، و نامش را اولجای توقاآن گرداندند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 70 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
افغان. فرزند احمدشاه درانی که در سال 1187 هجری قمری جلوس کرد و درسال 1207 هجری قمری درگذشت. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
دهی از دهستان کسبایر است که در بخش حومه شهرستان بجنورد واقع است و 321 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
از فرزندان امیرچوپان که در دوران سلطنت ابوسعید بهادر به حکومت ولایت روم رسید ولی در سال 720 هجری قمری عصیان کرد و بنام خود سکه زد آنگاه امیرچوپان به روم رفت و او را به خدمت ابوسعید آورد و مورد نوازش قرار گرفت و بار دیگر به حکومت روم رسید و چون از قتل پدر باخبر گردید در یکی از قلاع روم تحصن اختیار کردو سپس به مصر رفت و به ملک ناصر پناه آورد و در سال 728 هجری قمری بدستور ملک ناصر مقتول گردید. رجوع به فرهنگ فارسی معین و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 214 شود
لغت نامه دهخدا
نام خاندان معروف امرای قهستان و نیشابور که در خراسان بمقامات بزرگ رسیدند، مؤسس این خاندان سیمجور دواتی است، وی از خادمان اسماعیل بن احمد سامانی بود و بعد سردار شد و با علویان در گرگان جنگید ظاهراً 287 هجری قمریدر سال 298 وی به سیستان رفت و آنجا را از دست لیث بن علی بن لیث بیرون آورد، احمد بن اسماعیل حکومت سیستان را ظاهراً در سال 300 به سیمجور داد، ولی اهل سیستان با نصر بن احمد مخالفت کردند و سیمجور از آنجا بیرون رفت، در سنۀ 314 هجری قمری که امیر نصر بن احمد را از دست فاتک بیرون آورد حکومت آنرا به سیمجور داد، وی با حمویه و محمد بن عبداﷲ بلعمی و ابوجعفر صعلوک درجنگ با لیلی بن نعمان از سرداران داعی الی الحق گرگانی در طوس بوده (حدود سال 307 و 308 هجری قمری)، وی درسال 310 به جنگ با ابوالحسن ناصر علوی و در سال 316به جنگ با ابوالحسن بن ناصر مأمور گردید، وی مؤسس خاندان سیمجوریان است و اسامی افراد این خاندان بقرار زیر است: 1- ابراهیم سیمجور (326 هجری قمری)، در زمان نوح دوم سامانی امارت خراسان یافت و بعد از او پسرش ابوالحسن سیمجور و نواده اش ابوعلی سیمجور نیز هر یک مدتی سپهسالار خراسان بودند، 2- ابوالحسن محمد بن ابراهیم محمد بن ابراهیم بن سیمجور، وفات 387 هجری قمری 3-ابوعلی محمد بن محمد بن ابراهیم بن سیمجور، وفات 388 هجری قمری 4- ابوالقاسم علی بن محمد بن ابراهیم بن سیمجور، وفات پس از 391 هجری قمری 5- ابوالحسن بن ابوعلی محمد بن محمد، 6- ابوسهل بن ابوالقاسم علی بن محمد بن ابراهیم، رجوع به تاریخ بیهقی، ترجمه تاریخ یمینی، فرهنگ فارسی معین، دائره المعارف فارسی، ابوعلی، ابراهیم، ابوالحسن، ابوالقاسم و ابوسهل در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(طَ)
فرقه ای از صوفیه بر طریقت ابویزید طیفور بن عیسی بن سروشان بسطامی. (کشف المحجوب هجویری)
لغت نامه دهخدا
(مَ مو / مِ مو)
جمع واژۀ میمونی، منسوب به گل میمون. تیره ای از گیاهان دولپه ای پیوسته گل برگ که جنس ها و انواعش چندان زیاده نیست و تمام آنهابه صورت علفهای بالنسبه کوچکی هستند که بعضی از آنها ریشه دائمی دارند. گلهای آنها نامنظم و دارای پنج کاسبرگ بهم چسبیده است و جام گل نیز دارای پنج گلبرگ است که به یکدیگر متصل شده لوله ای دراز میسازند که در بالای آن دو لبه است. لبۀ بالا دارای دو قطعۀ بلندتر و لبۀ زیرین دارای سه قطعۀکوتاهتر است و وضع آن بطریقی است که تقریباً پوزۀ حیوانی شبیه به میمون را مینماید (که سبب وجه تسمیه هم شده است). و چون جام گل را از دو پهلو فشار دهند دهان آن بازمیشود. شمارۀ پرچمها در جنسهای مختلف این تیره متفاوت است. در بعضی جنسها پنج و در بعضی چهار و در برخی دو پرچم است که به سطح داخلی گلبرگها میچسبند. تخمدان آن ها دوخانه ای و میوۀ آنها در هر خانه دانه های بسیار دارد که بواسطۀ دو شکاف از بالا خارج میشوند. از معروفترین جنسهای این تیره گل میمون است که یکی از گلهای زینتی است. رجوع به میمون (گل) شود. دیگر از جنسهای دیگر این تیره گل کتانی و سیزاب و گل جالیز و گل انگشتانه و گل ماهور است. (از گیاه شناسی گل گلاب)
لغت نامه دهخدا
قومی از سوریان که نسب به کنعان بن نوح می رسانیدند و در میان اردن و بحر متوسط مسکن داشتند و سپس درصدد توسعۀ مملکت خویش برآمدند و سرانجام تمام باشان را متصرف شدند
لغت نامه دهخدا
(تِ)
پسر میرخوند و صاحب روضهالصفا که کتاب پدر را مختصر کرده حبیب السیر نام نهاد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ترکان و ترکمانان، جمع واژۀ توری، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان چالدران است که در بخش سیه چشمۀ شهرستان ماکو واقع است و 200 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
موضعی است از اعمال اهواز و از آنجاست ابوایوب موریانی وزیر ابوجعفر منصور خلیفه، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا