جدول جو
جدول جو

معنی تیلک - جستجوی لغت در جدول جو

تیلک
(لَ)
دهی از دهستان نرم آب است که در بخش دودانگۀ شهرستان ساری واقع است و 900 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تیلک
از توابع نرم آب دو سر ساری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیلت
تصویر تیلت
تیلت (Tilt) یکی از تکنیک های حرکت دوربین در فیلم برداری و سینما است که به تغییر زاویه دوربین در محور عمودی اشاره دارد. در این تکنیک، دوربین به سمت بالا یا پایین حرکت می کند، بدون اینکه موقعیت افقی آن تغییر کند. تیلت معمولاً برای ایجاد تأثیرات بصری خاص یا دنبال کردن حرکت عمودی سوژه ها به کار می رود.
کاربردهای تیلت
1. نمایش ارتفاع :
- یکی از کاربردهای رایج تیلت، نمایش ارتفاع یا ابعاد عمودی است. برای مثال، زمانی که می خواهیم ارتفاع یک ساختمان بلند یا یک درخت بزرگ را نشان دهیم، دوربین از پایین به بالا تیلت می شود.
2. تبعیت از حرکت سوژه :
- تیلت می تواند برای دنبال کردن حرکت عمودی سوژه ها استفاده شود. برای مثال، هنگامی که یک شخصیت از پله ها بالا می رود یا از نردبان پایین می آید، دوربین به سمت بالا یا پایین تیلت می شود تا حرکت او را دنبال کند.
3. ایجاد تأثیرات روانی :
- حرکت تیلت می تواند تأثیرات روانی خاصی ایجاد کند. تیلت به سمت بالا می تواند حس عظمت یا قدرت را منتقل کند، در حالی که تیلت به سمت پایین ممکن است حس ضعف یا کوچک بودن را القا کند.
4. ایجاد تعلیق :
- تیلت می تواند برای ایجاد تعلیق و افزایش تنش در یک صحنه به کار رود. برای مثال، دوربین می تواند به آرامی از پایین به بالا حرکت کند تا یک تهدید یا خطر را به تدریج به مخاطب نشان دهد.
نحوه اجرای تیلت
1. استفاده از سه پایه :
- برای اجرای تیلت به صورت نرم و روان، معمولاً از سه پایه استفاده می شود. سه پایه هایی که قابلیت حرکت عمودی دارند، به دوربین اجازه می دهند تا به سمت بالا یا پایین حرکت کند.
2. کنترل سرعت :
- سرعت حرکت دوربین در تیلت بسیار مهم است. حرکت سریع می تواند حس شتاب یا اضطراب را منتقل کند، در حالی که حرکت آهسته می تواند به ایجاد حس تأمل یا تعلیق کمک کند.
3. ترکیب با دیگر حرکات دوربین :
- تیلت می تواند با دیگر حرکات دوربین مانند پن (Pan) یا تراکینگ (Tracking) ترکیب شود تا تأثیرات بصری پیچیده تری ایجاد کند.
مثال های استفاده از تیلت در فیلم ها
- `تایتانیک` (Titanic) : در صحنه ای که دوربین از پایین به بالا تیلت می کند تا عظمت کشتی تایتانیک را نشان دهد.
- `ماتریکس` (The Matrix) : در صحنه هایی که دوربین از پایین به بالا تیلت می کند تا شخصیت ها را به صورت قهرمانانه نشان دهد.
تیلت یکی از تکنیک های اساسی و تأثیرگذار در فیلم برداری است که به کارگردانان و فیلم برداران امکان می دهد تا داستان را به شیوه ای جذاب تر و بصری تر روایت کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از گیلک
تصویر گیلک
از مردم گیلان، گیلانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تملک
تصویر تملک
مالک شدن، دارا شدن، ملکی را گرفتن و به اختیار خود درآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترلک
تصویر ترلک
جامۀ آستین کوتاه، کفش، دمپایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیلک
تصویر بیلک
منشور پادشاهان، قبالۀ خانه و باغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تالک
تصویر تالک
طلق، جسم معدنی سفید شفاف و قابل تورق، تلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فیلک
تصویر فیلک
بیلک، نوعی پیکان پهن یا دوشاخه، سربیله برای مثال به کوه برشد و اندر نهاله گه بنشست / فیلک پیش به زه کرده نیم چرخ به چنگ (فرخی - ۲۰۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیلک
تصویر بیلک
نوعی پیکان پهن یا دوشاخه، فیلک، سربیله برای مثال همان بیل زن مرد آلت شناس / کند بیلکش را به بیلی قیاس (نظامی۵ - ۹۱۵)، وآن دل که در میان دو بیله به کین توست / در وی رسد ز قوس فلک زخم بیلکی (سوزنی - لغتنامه - بیله)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیرک
تصویر تیرک
مصغر تیر، تیر کوچک، برای مثال چه چیز است آن رونده تیرک خرد / چه چیز است آن پلالک تیغ بران (رودکی۱ - ۱۲۰)، جهش خون از رگ یا آب از سرنگ، سوراخ مشک و مانند آن، دیرک، ستونی که در وسط چادر یا سراپرده برپا می شود و چادر بر روی آن قرار می گیرد، ستون خیمه
تیرک زدن: جهیدن آب یا مایع دیگر از یک سوراخ ریز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیله
تصویر تیله
گلولۀ کوچک و توپر سنگی یا بلوری که کودکان با آن بازی می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چیلک
تصویر چیلک
توت فرنگی، میوه ای سرخ رنگ و ترش طعم شبیه توت و درشت تر از آنکه ملین، ادرارآور، تصفیه کنندۀ خون و مقوی اعصاب است و برای اشخاص کم خون و مبتلایان به بیماری های سل، رماتیسم، نقرس، سنگ کلیه و تصلب شرائین نافع است، بوتۀ این میوه کوچک با برگ های درشت و ساقه های باریک خزنده است، چیالک، شاکله، چلم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تولک
تصویر تولک
زیرک، چابک، مرغ پرریخته
تولک رفتن: ریختن پر پرنده تا پرهای تازه به جای آن بروید
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
دهی از دهستان ییلاق است که در بخش قروۀ شهرستان سنندج واقع است و 260 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فیلک
تصویر فیلک
تیری که پیکان آن دو شاخ باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیلک
تصویر کیلک
زالزالک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیلک
تصویر گیلک
در اصطلاح مردم گیلان، روستایی و بومی و رعیت
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است از تیره پروانه واران که دارای شاخه های خاردار است. میوهءاین گیاه غلاف مانند (شبیه میوه لوبیا) است و دارای ماده ای قندی است که در تهیه نوعی مشروب بکار میرود. این درخت در جنگلهای شمالی ایران نیز فراوان است للکی لیلکی لیلک للک لک کرات لالیک. ترکی لک لک بنگرید به لک لک
فرهنگ لغت هوشیار
میل کوچک، قسمی پارچه که ازآن قبا میکردند: ... (هریک فراخور مرتبه مخلع گردیدند. سایر جماعت را اعلی و اوسط و ادنی قرار داده: اعلی را قباهای زربفت و دارایی باف ... و اوسط را قباهای میلک و مطبق و نعلبند... داده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیلک
تصویر شیلک
توت فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
حریر، ابریشم حریر ابریشم. توضیح احتراز از این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیلک
تصویر پیلک
پیل خرد بچه پیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولک
تصویر تولک
مرغ پر ریخته زرک چابک، پر ریخته (مرغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهلک
تصویر تهلک
باطل و ناچیز
فرهنگ لغت هوشیار
دارش، دارا بودن دارایی دارا شدن بچنگ آوردن مالک شدن، مالکیت دارایی، جمع تملکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدلک
تصویر تدلک
خود مالی خود را مالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چیلک
تصویر چیلک
چیلک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیلا
تصویر تیلا
پر خط و خال
فرهنگ لغت هوشیار
خرده سفال، سفال خرد شده گلوله کوچک سنگی با بلوری که اطفال با آن بازی می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تیر کوچک تیرکوچک، ستوی که در وسط چادر و سرا پرده نصب کنند و چادر بر روی آن قرار گیرد دیرک، آبله هایی که در دیگ آب جوشان یا در میان روغن جوشان بسبب پخته شدن گوشت بهم رسد، جهش خون از رگ یاآب از آبدزدک یا سوراخ مشک و مانند آن، ایجاد در دو وجع در اعضا
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چلیپاییان که جزو سبزیهای خوراکی معمولی است و مزه اش تند و تیز است. گیاهی است یکساله و برگهایش کوچک و میوه اش خرجینک و بالدار است: تر تیزک رشاد تره تندک حب الرشاد
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی نورده (قباله) منشور پادشاهان، قباله خانه و باغ و مانند آن. بیل کوچک، نوعی پیکان شبیه بیل کوچک پیکان شکاری، تیر دو شاخه
فرهنگ لغت هوشیار
کبودی اندک، کبودیی که در انگشتها از سرما پدید آید، گرفتن عضوی از بدن بسر دو ناخن انگشت دست چنانکه بدرد آید: تشکنج نشگون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلیک
تصویر تلیک
کلیک
فرهنگ واژه فارسی سره