جدول جو
جدول جو

معنی تیفوس - جستجوی لغت در جدول جو

تیفوس
بیماری واگیردار که به وسیلۀ نیش حشراتی مانند شپش منتقل می شود و با کوفتگی اعضا، سردرد، کمردرد، سرگیجه، تهوع، هذیان، پریشانی حواس و تب شدید همراه است
فرهنگ فارسی عمید
تیفوس
مرض عفونی که به وسیلۀ شپش سرایت کند و چون علائم ظاهری آن شبیه تیفوئید است بدین نام خوانده شده و چون دارای بثور جلدی است آن را تیفوس پتشیال یا تیفوس اکزانتماتیک نامند، میکروب بوسیلۀنیش زدن شپش و ریختن مدفوعش در محل گزیدگی یا خاراندن خود شخص وارد خون می شود و شخص سالم را مبتلا می کندو در صورتی که در معالجۀ آن اهمال شود خطرناک است، محرقه، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به بیماری های واگیر دکتر بینش ص 98، 104 و دایره المعارف فارسی شود
لغت نامه دهخدا
تیفوس
مرض عفونی که بوسیله شپش سرایت کند
تصویری از تیفوس
تصویر تیفوس
فرهنگ لغت هوشیار
تیفوس
نوعی بیماری عفونی که با تب همراه است. میکروب آن از طریق نیش زدن شپش وارد خون می شود
فرهنگ فارسی معین
تیفوس
محرقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیوس
تصویر تیوس
تیس ها، آهوان نر، جمع واژۀ تیس
فرهنگ فارسی عمید
غده ای فرد که در جلو قصبهالریه و در عقب استخوان جناغ سینه واقع است و از دو لب چپ و راست تشکیل شده است، این غده صاف و رنگش در جنین گلی ولی در کودک خاکستری است، غدۀ مذکور در سن بلوغ به نهایت نمو خود می رسد، ولی از آن به بعد کوچک میشود، و در سن کهولت از بین می رود، وجود این غده موجب مساعد کردن نمو بدن است وفقدانش نمو را متوقف می سازد، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
پسر وسپازین و امپراتور روم از 79 تا 81 میلادی بودو به ’خوشی های نوع انسان’ ملقب گردید، او بهترین فرمانروا برای مردم بود، او در روزی که نتوانست خدمتی به مردم کند گفت: ’عمرم به بیهودگی گذشت’ او در دوران امپراتوری پدرش (از سال 71 میلادی) با نمایندگان مجلس متحد شد، او اورشلیم را در سال 70 میلادی تصرف و ویران کرد، از حوادث دوران حکومت او آتشفشان کوه وزوو در سال 79 میلادی است که در یک شب هرکولانوم و پمپئی از بین رفتند، (از لاروس)، رجوع به تاریخ مغول اقبال ص 119و قاموس الاعلام ترکی و ایران باستان ج 1 ص 80 و ج 3 ص 2086، 2342، 1455، 2588 و فرهنگ فارسی معین شود
لغت نامه دهخدا
معرب تیفوس، رجوع به تیفوس شود
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ)
به معنی مسامحت است، و آن بذل کردنی باشد بنابر وجوب حاجت بعضی از آنچه لازم شود. (برهان) (آنندراج). مسامحه و اغماض و ملایمت. (ناظم الاطباء). ظاهراً از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. (از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
پادشاه پافلاگونیه از معاصران و مخالفان اردشیر دوم بود که بدست داتام اسیر گردید و به دربار ایران تسلیم گردید، رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1141-1142 شود
لغت نامه دهخدا
(تُ)
جمع واژۀ تیس. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به تیس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تیموس
تصویر تیموس
غده ای که در کودکان در بالای قفسه سینه و جلو نای قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیوس
تصویر تیوس
جمع تیس، نهازان تکه ها
فرهنگ لغت هوشیار
توفان
فرهنگ گویش مازندرانی