- تیزگردیدن
- تند و بران شدن لبه یانوک چیزی (مانند شمشیر نیزه و غیره)، خشمگین شدن قهر آلود شدن
معنی تیزگردیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نظیف و تازه شدن
قطع شدن دست و پای مرکب بضرب شمشیر و غیره قلم شدن: چون خرد در ره تو پی گردد گرد این کار وهم کی گرددک (نظامی) یا پی چیزی گردیدن، بدنبال آن گشتن آنرا تعقیب کردن
بازگشتن، برگشتن