جدول جو
جدول جو

معنی تیزپرواز - جستجوی لغت در جدول جو

تیزپرواز(پَرْ)
تیزپر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : تغدری مرغی است بغایت تیزپرواز. (حبیب السیر از یادداشت ایضاً). رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تیزپرواز
بلندپرواز، تندرو، تیزبال، تیزپر، سبک سیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَرْ)
سرعت طیراو عمل پرواز کردن به تندی و سرعت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تُ پَرْ)
به شتاب پروازکننده. (ناظم الاطباء). تیزپر. که سریع پرواز کند. و رجوع به تند شود
لغت نامه دهخدا
(پَ)
تند و بلند پروازکننده:
به ابر اندارن تیزپران عقاب
نهنگ دلاور به دریای آب.
فردوسی.
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
با صدای تیز، صدای بلند، زهرآگین
دیکشنری اردو به فارسی