معنی تیزرانی - جستجوی لغت در جدول جو

تیزرانی

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

دقت، کنجکاوی

فرهنگ فارسی عمید

(خَ زُ / زَ)

منسوب بخیزران. (از انساب سمعانی) :
و آن جسم لطیف خیزرانی
درخورد شکنجه نیست دانی.
نظامی.
نی گشته قضیب خیزرانیش
خیری شده رنگ ارغوانیش.
نظامی

لغت نامه دهخدا

المعی، اوذعی، (نصاب الصبیان)، زودیاب، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، تیزبین، تیزبصر:
چه دیدم، تیزرایی تازه روئی
مسیحی بسته در هر تار موئی،
نظامی،
دست به هم سود شه تیزرای
وز سر کین دید سوی پشت پای،
نظامی،
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود

المعی، اوذعی، (نصاب الصبیان)، زودیاب، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، تیزبین، تیزبصر:
چه دیدم، تیزرایی تازه روئی
مسیحی بسته در هر تار موئی،
نظامی،
دست به هم سود شه تیزرای
وز سر کین دید سوی پشت پای،
نظامی،
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود

لغت نامه دهخدا

تصویری از بیکرانی — تصویر بیکرانی

بی پایانی نامحدودی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

دقت کنجکاوی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تیزبالی — تصویر تیزبالی

تندپروازی تیزیری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تیز ران — تصویر تیز ران

داروی خیس کرده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تازیانی — تصویر تازیانی

منسوب به تازیان تازی، اسب تازی، عرب وار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از میزوانی — تصویر میزوانی

میزبانی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از میزبانی — تصویر میزبانی

میزبان شدن یک یا چند تن را بمهمانی خود خواندن و پذیرایی کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترزبانی — تصویر ترزبانی

ترجمه

فرهنگ واژه فارسی سره

تیزفهم، تیزهوش، دانا، داهی، زیرک، فهیم، هوشمند
متضاد: کندهوش

فرهنگ واژه مترادف متضاد

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

Acuity, Astuteness, Perceptiveness

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

acuité, astuce, perspicacité

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

تیزبینی , ہوشیاری , فطانت

دیکشنری فارسی به اردو

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

তীক্ষ্ণতা , প্রখরতা , তীক্ষ্ণদৃষ্টি

دیکشنری فارسی به بنگالی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

ukali, werevu, ufahamu

دیکشنری فارسی به سواحیلی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

ketajaman, kecerdikan, kecerdasan

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

keskinlik, zekilik, sezgi

دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

예리함 , 영리함 , 통찰력

دیکشنری فارسی به کره ای

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

鋭敏さ , 賢明さ , 洞察力

دیکشنری فارسی به ژاپنی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

חדות , פיקחות , תְּבוּנָה

دیکشنری فارسی به عبری

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

तीव्रता , चतुराई , सूझबूझ

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

ostrość, bystrość, wnikliwość

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

ความคมชัด , ความเฉลียวฉลาด , ความเฉียบแหลม

دیکشنری فارسی به تایلندی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

scherpte, scherpzinnigheid

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

agudeza, astucia, perspicacia

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

acutezza, astuzia, perspicacia

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

acuidade, astúcia, perspicácia

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

敏锐 , 机智

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

гострота , кмітливість , проникливість

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

Schärfe, Scharfsinn, Wahrnehmungsfähigkeit

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از تیزبینی — تصویر تیزبینی

острота , сообразительность , проницательность

دیکشنری فارسی به روسی

تیزبینی، سرعت

دیکشنری اردو به فارسی