تیزچشم تیزبین معروف، (آنندراج)، کسی که دور را خوب می بیند، (ناظم الاطباء)، دقیق، بادقت، کنجکاو، (فرهنگ فارسی معین) : زودرو عزم او فراز و نشیب تیزبین حزم او سپید و سیاه، ابوالفرج رونی، گل بی خار اندر گلشن دهر به چشم تیزبین کی می توان دید، مسعودسعد، و تیزبینان زمرۀ انسانی گفته اند که کل شی ٔ یرجع الی اصله، (چهارمقالۀ نظامی)، دیده ست بکرات بیشمار در معرکه ها چرخ تیزبین با بیلک او مرگ هم عنان با رایت او فتح همنشین، انوری (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، این، دستور تیزبین منست در حفاظ گله امین منست، نظامی، صیدگری بود عجب تیزبین بادیه پیمای و مراحل گزین، نظامی، قوی پشت و گران نعل و سبک خیز به دیدن تیزبین و در شدن تیز، نظامی، می کرد سها ز همنشینان نقادی چشم تیزبینان، نظامی، گویاترین کسی را کو تیزبین تر آمد خط تو چشم بسته خال تو لال کرده، عطار، تیزبین باد آفتاب پرست تا ببیند که ماهتابی هست، ظهوری (از آنندراج)، دست عرفی نقاب راز گشود خرد تیزبین ما بگریخت، ظهوری (ایضاً)، - رای تیزبین، نظر صائب، اندیشۀ دقیق و باریک بین: از آن عادت شریف، از آن دست گنج بخش از آن رای تیزبین، وزآن گرز گاوسار، فرخی، رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود
تیزچشم تیزبین معروف، (آنندراج)، کسی که دور را خوب می بیند، (ناظم الاطباء)، دقیق، بادقت، کنجکاو، (فرهنگ فارسی معین) : زودرو عزم او فراز و نشیب تیزبین حزم او سپید و سیاه، ابوالفرج رونی، گل بی خار اندر گلشن دهر به چشم تیزبین کی می توان دید، مسعودسعد، و تیزبینان زمرۀ انسانی گفته اند که کل شی ٔ یرجع الی اصله، (چهارمقالۀ نظامی)، دیده ست بکرات بیشمار در معرکه ها چرخ تیزبین با بیلک او مرگ هم عنان با رایت او فتح همنشین، انوری (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، این، دستور تیزبین منست در حفاظ گله امین منست، نظامی، صیدگری بود عجب تیزبین بادیه پیمای و مراحل گزین، نظامی، قوی پشت و گران نعل و سبک خیز به دیدن تیزبین و در شدن تیز، نظامی، می کرد سها ز همنشینان نقادی چشم تیزبینان، نظامی، گویاترین کسی را کو تیزبین تر آمد خط تو چشم بسته خال تو لال کرده، عطار، تیزبین باد آفتاب پرست تا ببیند که ماهتابی هست، ظهوری (از آنندراج)، دست عرفی نقاب راز گشود خرد تیزبین ما بگریخت، ظهوری (ایضاً)، - رای تیزبین، نظر صائب، اندیشۀ دقیق و باریک بین: از آن عادت شریف، از آن دست گنج بخش از آن رای تیزبین، وزآن گرز گاوسار، فرخی، رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود