پرصدا و بلندآهنگ که صدائی بلند و پرطنین دارد، خلاف پست آهنگ: مرغ تیزآهنگ لختی پر فشاند چون عمود زرفشان بنمود صبح، خاقانی، عندلیب از نوای تیزآهنگ گشته باریک چون بریشم چنگ، نظامی، سهم خدنگ تیزآهنگش خون از دیدۀ مریخ روان ساخته، (حبیب السیر)
پرصدا و بلندآهنگ که صدائی بلند و پرطنین دارد، خلاف پست آهنگ: مرغ تیزآهنگ لختی پر فشاند چون عمود زرفشان بنمود صبح، خاقانی، عندلیب از نوای تیزآهنگ گشته باریک چون بریشم چنگ، نظامی، سهم خدنگ تیزآهنگش خون از دیدۀ مریخ روان ساخته، (حبیب السیر)
رستنی باشد دوایی و آنرا به عربی قثاءالبری خوانند، یعنی خیار صحرایی و قثاءالحمار همان است که خیارزه سفید باشد. بروغن جوشانیده بر بواسیر طلا کنند نافع است. (برهان) (آنندراج). خیار صحرایی. (فرهنگ رشیدی). قثاءالحمار. (بحر الجواهر). گیاهی است از تیره کدوییان که علفی و پایا است و دارای ساقۀ خزنده و خوابیده است و بحد وفور در غالب نواحی جنوب اروپا، آسیا و ایران روییده میشود. میوه اش مورد توجه است و شیر حاصل از آن بمصارف دارویی میرسد. میوۀ این گیاه کمی از زیتون درشت تر و بدرازی 4 تا 5 سانتیمتر میرسد. رنگ میوه ابتدا سبز است و پس از رسیدن زرد میشود. شیرۀ آن مصرف طبی دارد، کربز، خیارزه، اسپند، خرخیار. (فرهنگ فارسی معین)
رستنی باشد دوایی و آنرا به عربی قثاءالبری خوانند، یعنی خیار صحرایی و قثاءالحمار همان است که خیارزه سفید باشد. بروغن جوشانیده بر بواسیر طلا کنند نافع است. (برهان) (آنندراج). خیار صحرایی. (فرهنگ رشیدی). قثاءالحمار. (بحر الجواهر). گیاهی است از تیره کدوییان که علفی و پایا است و دارای ساقۀ خزنده و خوابیده است و بحد وفور در غالب نواحی جنوب اروپا، آسیا و ایران روییده میشود. میوه اش مورد توجه است و شیر حاصل از آن بمصارف دارویی میرسد. میوۀ این گیاه کمی از زیتون درشت تر و بدرازی 4 تا 5 سانتیمتر میرسد. رنگ میوه ابتدا سبز است و پس از رسیدن زرد میشود. شیرۀ آن مصرف طبی دارد، کربز، خیارزه، اسپند، خرخیار. (فرهنگ فارسی معین)
بلندآهنگ. در اینجا لفظ آهنگ به معنی آواز است. (غیاث) (آنندراج) : ذره تا خورشید گلبانگ اناالحق میزند نغمۀ خارج ندارد ساز سیرآهنگ عشق. صائب (از آنندراج). ، راضی. خشنود، جوانمرد. سخی. (ناظم الاطباء)
بلندآهنگ. در اینجا لفظ آهنگ به معنی آواز است. (غیاث) (آنندراج) : ذره تا خورشید گلبانگ اناالحق میزند نغمۀ خارج ندارد ساز سیرآهنگ عشق. صائب (از آنندراج). ، راضی. خشنود، جوانمرد. سخی. (ناظم الاطباء)
دلاور و بهادر و کسی که چیزی را به جلدی و چابکی اخذ کند. (ناظم الاطباء). قوی پنجه. که دست و پنجۀ سخت نیرومند دارد. نیرومند. زورمند. چابک: که داری از ایرانیان تیزچنگ که پیش من آید بدین دشت جنگ. فردوسی. به پیش اندرون رستم تیزچنگ پس پشت شاه و سواران جنگ. فردوسی. یکی لشکر آمد پس ما به جنگ چو کلباد و نستیهن تیزچنگ. فردوسی. گرش صدهزارند گردان جنگ همه درگه جنگ و کین تیزچنگ. اسدی (گرشاسب نامه). مرا با شهنشاه از این نیست چنگ به جنگم توئی آمده تیزچنگ. اسدی (گرشاسب نامه). چنان سخت بازو شد و تیزچنگ که با جنگجویان طلب کرد جنگ. (بوستان). فکر کفن کنید که آن ترک تیزچنگ تیغی چنان رساند که از استخوان گذشت. بابافغانی (از آنندراج). ، تیزناخن. با چنگالی سخت فرورونده و تند: چه پرهیزی از تیزچنگ اژدها که گرز آهنی زو نیابی رها. فردوسی. چنین گفت با بچه جنگی پلنگ که ای پرهنر بچۀ تیزچنگ. فردوسی. به دریا نهنگ و به هامون پلنگ همان شیر جنگ آور تیزچنگ. فردوسی. ابیات خر سر است شترگربه زآنکه هست نشخوارزن چو اشتر و چون گربه تیزچنگ. سوزنی. وحشی تیزچنگ خشم آلود کز دم آتشین برآرد دود. نظامی. رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود
دلاور و بهادر و کسی که چیزی را به جلدی و چابکی اخذ کند. (ناظم الاطباء). قوی پنجه. که دست و پنجۀ سخت نیرومند دارد. نیرومند. زورمند. چابک: که داری از ایرانیان تیزچنگ که پیش من آید بدین دشت جنگ. فردوسی. به پیش اندرون رستم تیزچنگ پس پشت شاه و سواران جنگ. فردوسی. یکی لشکر آمد پس ما به جنگ چو کلباد و نستیهن تیزچنگ. فردوسی. گرش صدهزارند گردان جنگ همه درگه جنگ و کین تیزچنگ. اسدی (گرشاسب نامه). مرا با شهنشاه از این نیست چنگ به جنگم توئی آمده تیزچنگ. اسدی (گرشاسب نامه). چنان سخت بازو شد و تیزچنگ که با جنگجویان طلب کرد جنگ. (بوستان). فکر کفن کنید که آن ترک تیزچنگ تیغی چنان رساند که از استخوان گذشت. بابافغانی (از آنندراج). ، تیزناخن. با چنگالی سخت فرورونده و تند: چه پرهیزی از تیزچنگ اژدها که گرز آهنی زو نیابی رها. فردوسی. چنین گفت با بچه جنگی پلنگ که ای پرهنر بچۀ تیزچنگ. فردوسی. به دریا نهنگ و به هامون پلنگ همان شیر جنگ آور تیزچنگ. فردوسی. ابیات خر سر است شترگربه زآنکه هست نشخوارزن چو اشتر و چون گربه تیزچنگ. سوزنی. وحشی تیزچنگ خشم آلود کز دم آتشین برآرد دود. نظامی. رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود