جدول جو
جدول جو

معنی تیروئید - جستجوی لغت در جدول جو

تیروئید
غده ای درون ریز در گردن و جلو حنجره، تقریباً به شکل h و به وزن ۲۵ تا ۳۰ گرم که هورمونی به نام تیروکسین را برای تنظیم سوخت و ساز بدن می سازد، در پزشکی کنایه از بیماری غدۀ تیروئید
تصویری از تیروئید
تصویر تیروئید
فرهنگ فارسی عمید
تیروئید
غده ای است که در زیر گردن جلو اولین حلقه های نای قرار دارد و هورمونی به نام تیروکسین میسازد
فرهنگ لغت هوشیار
تیروئید
غده ای است در زیر گلو که ماده ای به نام تیروکسین را در خون ترشح می کند. بزرگ شدن بیش از اندازه این غده، گواتر نامیده می شود. اگر ماده ترشحی این غده کم شود باعث باد کردن پوست بدن می شود. بریدن این غده در پستانداران پیش از بلوغ باعث کوتاهی قد میشود
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

غدد درون ریزی به صورت دانه های کوچک به رنگ زرد مایل به سرخ که در سطح خلفی غدل تیروئید قرار دارد و هورمون خاصی ترشح می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیفوئید
تصویر تیفوئید
حصبه، نوعی بیماری عفونی که از طریق غذای آلوده منتقل می شود و به دستگاه گوارش صدمه می زند، تیفوئید
فرهنگ فارسی عمید
(فُ)
حصبه. مطبقه. (از فرهنگ فارسی معین). از امراض عفونی و ساری که به سبب وجود میکروب و ایجادزخمهای دگمه ای شکل در روده تشخیص داده میشود. و با تیفوس مشابهت دارد و در جوانان بیشتر مشاهده میشود. وتب این بیماری در سه مرحله متغیر است. مرحلۀ اول که چهار تا پنج روز طول می کشد و سپس حرارت بدن بیمار تا چهل درجۀ سانتی گراد می رسد و در اینحال در حدود 15 روز باقی می ماند و سپس به تدریج و بطور آرام حرارت پایین می آید و دورۀ نقاهت آن طولانی است و در دوران بیماری، بیمار باید غذای مایع بخورد... (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(ئی یِ)
ده کوچکی است از دهستان گیکان بخش بافت شهرستان سیرجان. واقع در 8هزارگزی شمال بافت و 2هزارگزی جنوب راه فرعی بافت - قلعه عسکر. کوهستانی، دارای 40 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان رود خانه بخش میناب شهرستان بندرعباس، واقع در 95هزارگزی شمال میناب و 4هزارگزی خاور راه مالرو گلاشکرد به احمدی، دارای 10 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر، واقع در 38هزارگزی جنوب سرباز، کنار راه فرعی سرباز به فیروزآباد، دارای 25 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان چنانه است در بخش شوش شهرستان دزفول و در 14 هزارگزی جنوب باختری شوش و 16 هزارگزی باختر راه شوسۀ دزفول به اهواز قرار دارد. دشتی است گرم و 350 تن سکنه دارد. آب آن از چاه و محصول آنجا غله و برنج و کنجد است و شغل اهالی زراعت است و راه آن در تابستان قابل اتومبیل رانی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پارا تیروئید
تصویر پارا تیروئید
فرانسوی سازاکلن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غده پارا تیروئید
تصویر غده پارا تیروئید
سازا کلن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غده تیروئید
تصویر غده تیروئید
فر کلن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاراتیروئید
تصویر پاراتیروئید
غده فوق در قی
فرهنگ لغت هوشیار
حصبه، از امراض عفونی و ساری که بسبب وجود میکروب و ایجاد زخمهای دگمه ای شکل روده تشخیص داده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیفویید
تصویر تیفویید
حصبه، بیماری که در اثر خوردن آب، سبزی یا میوه آلوده به وجود می آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاراتیروئید
تصویر پاراتیروئید
((رُ))
دو زوج غده که در طرفین غده تیروئید قرار دارند، به طوری که دو تا در بالا و دو تا در پایین قرار گرفته، عمل این غده ها تنظیم و بررسی متابولیسم بدن است و حذف غده های مزبور موجب مرگ حیوان یا انسان می شود. این غده ها خاصیت ضد سم نیز دارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
Hyperparathyroidism
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
부갑상선 기능 항진증
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
副甲状腺機能亢進症
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
יתר פעילות של בלוטת התריס
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
अतिपराथायरायडिज्म
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
ภาวะต่อมพาราไทรอยด์ทำงานเกิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
гиперпаратиреоз
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
甲状旁腺功能亢进
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
nadczynność przytarczyc
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
гіперпаратиреоз
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
Hyperparathyreoidismus
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرکاری غده پاراتیروئید
تصویر پرکاری غده پاراتیروئید
hali ya tezi la paratiroidi kupita kiasi
دیکشنری فارسی به سواحیلی