جدول جو
جدول جو

معنی تیردانه - جستجوی لغت در جدول جو

تیردانه
میوه ی درخت توت، توت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناردانه
تصویر ناردانه
(دخترانه)
دانه انار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تیردان
تصویر تیردان
ترکش، کیسه یا جعبه که در قدیم تیرهای کمان را در آن می گذاشتند و به پهلوی خود آویزان می کردند، تیردان، شغا، شکار، کیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مریدانه
تصویر مریدانه
به روش مریدان، همچون مرید
فرهنگ فارسی عمید
(بَ نَ /نِ)
چون بریدان. مانند بریدان.
- بریدانه مرقع، جامه ای چون جامۀ پیکها و بریدها:
هدهدک پیک بریدیست که در ابر تند
چون بریدانه مرقعبه تن اندر فکند.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
قندیل و ترکش، (غیاث اللغات) (آنندراج)، ترکش، تیرکش، (ناظم الاطباء)، جعبه، ترکش، کنانه، شکا، شغا، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
از بیم خویش تیره شود بر سپهر تیر
گر روز کینه دست برد سوی تیردان،
فرخی،
قندیل ما چو مهر پر از تیر شد ولی
تیری برون نمی رود از تیردان ما،
طغرا (از آنندراج)،
رجوع به تیر و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
از روی عقل و بینش و فراست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیر دان
تصویر تیر دان
جای تیر ترکش تیرکش
فرهنگ لغت هوشیار
دانه انار ناردان: داغها چون شاخهای بسد یاقوت رنگ هر یکی چون ناردانه گشته اندر زیر نار. (فرخی)، (استعاره) اشک خونین: شد از بادام عنابش روانه بهش نارنج گشت از ناردانه. (وحشی لغ) یا ناردانه دشتی. دانه انار صحرایی را گویند که حب القلقل نیز نامیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخردانه
تصویر بخردانه
معقول، منطقی
فرهنگ واژه فارسی سره
ترکش، تیرکش، جوله، کیش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
ماهرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
Cleverly, Cunningly, Mincing, Shrewdly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
astucieusement, de manière rusée, affecté, habilement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
دانه ی توت نر که بی حاصل است
فرهنگ گویش مازندرانی
میوه ی توت، توت سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
розумно , хитро , неприродний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
בצורה חכמה , ערמומי , מלאכותי , בצורה נבונה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
چالاکی سے , چالبازی سے , مصنوعی , ہوشیاری سے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
চতুরভাবে , চাতুর্যপূর্ণভাবে , কৃত্রিম , চতুরভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
อย่างฉลาด , อย่างเจ้าเล่ห์ , เทียม , อย่างเฉียบแหลม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
kwa ujanja, bandia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
akıllıca, kurnazca, yapmacık, zeki bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
賢く , 狡猾に , 不自然な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
영리하게 , 교활하게 , 부자연스러운 , 영리하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
sprytnie, przebiegle, sztuczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
dengan cerdas, dengan licik, dibuat-buat, secara cerdik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
चतुराई से , चालाकी से , चपल , चतुराई से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
slim, sluw, gemaakt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
умно , хитро , претенциозный , хитро
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
astutamente, amanerado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
astutamente, artificioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
habilidosamente, astutamente, afeminado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
geschickt, listig, gekünstelt, scharfsinnig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
聪明地 , 狡猾地 , 做作的 , 精明地
دیکشنری فارسی به چینی