- تیجی
تیزی، هر نوع ابزار که از برندگی و تیزی برخوردار باشد
معنی تیجی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حروف کلمه را از هم جدا کردن و به اسم خواندن با حرکت و صدای آن، هجی کردن، نکوهش کردن، هجو کردن
پرده ای که کشند میان خانه یا خیمه تا خانه را بدو قسمت ظاهر و نهفته کنند و این پرده آویخته نیست بلکه منصوب است، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، رجوع به تجیر شود
پرده ای که میان خانه یا خیمه کشند تا خانه را بدو قسمت ظاهر و نهفته کنند
امید مندی، امید داشتن امید داشتن امیدوار بودن، امیدواری، جمع ترجیحت
تیزبودن تندبودن مقابل کندی، حدت طعم (فلفل زنجبیل و غیره)، زنجبیل، یکی ازآهنگهای موسیقی. یا تیزی با خرز. پرده ایست از موسیقی قدیم. یاتیزی راست. نغمه ایست ازموسیقی قدیم گردانیه
