جیش و به قولی دسته ای از آن که گرد آمده باشند و به قولی گروه اسبان گرد آمده و به قولی گروه اسبان غارت کنندگان از صد تا هزار. (از اقرب الموارد). لشکر یا گروه اسبان گرد آمده یا گروه اسبان غارت کنندگان از صد تا هزار. (منتهی الارب). ج، کتائب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
جیش و به قولی دسته ای از آن که گرد آمده باشند و به قولی گروه اسبان گرد آمده و به قولی گروه اسبان غارت کنندگان از صد تا هزار. (از اقرب الموارد). لشکر یا گروه اسبان گرد آمده یا گروه اسبان غارت کنندگان از صد تا هزار. (منتهی الارب). ج، کتائب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
قلعه ای است به خیبر. (منتهی الارب) (آنندراج). قلعه ای از قلعه های خیبر بود. هنگامی که خیبر را تقسیم کردند این قلعه به خمس و سهم نبی وسهم ذوی القربی و یتیمها و مسکینان اختصاص یافت. (از معجم البلدان). رجوع به معجم البلدان. و رجوع به تاریخ گزیده چ اروپا ص 148 و فتوح البلدان ص 32 شود
قلعه ای است به خیبر. (منتهی الارب) (آنندراج). قلعه ای از قلعه های خیبر بود. هنگامی که خیبر را تقسیم کردند این قلعه به خمس و سهم نبی وسهم ذوی القربی و یتیمها و مسکینان اختصاص یافت. (از معجم البلدان). رجوع به معجم البلدان. و رجوع به تاریخ گزیده چ اروپا ص 148 و فتوح البلدان ص 32 شود
ممال کتابه عربی. (فرهنگ فارسی معین). نوشته: کتاب و کلک همه کاتبان نمونه شود چو کلک او بنگارد کتیبه های کتاب. معزی. ، آنچه به خط جلی نسخ یا نستعلیق و یا به خط طغرا و یا به خط کوفی بر دورۀ دیوار مساجد و مقابر و اماکن متبرکه یا سر در دروازۀ امرا و بزرگان نویسندو یا نقش کنند. (از ناظم الاطباء). نوشته ای که حاشیه مانند دور سر در عمارت و بر بدنۀ دیوار مسجد و مقبره و بقعه و تخت و کرسی و در و نیز بر کرانۀ پارچه که سفره و بیرق و جامه (جامۀ خانه کعبه) و زین پوش و جلیل اسب و پوشش تکیه ها و غیره باشد نویسند، قسمت زبرین دیواری که به آجر یا سنگ یا نقوش زینت شده باشد. (از یادداشت مؤلف) ، آنچه از نقوش و خط که بر سنگها کرده باشند. آنچه بر سنگی یا کوهی حجاری شده باشد. (یادداشت مؤلف). سنگ نبشته. نوشته ای که بر سنگ بدنۀ کوه یا تخته سنگ نویسند. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به کتابه شود. برای مزید اطلاع و بعنوان شاهد کتیبه های مهم مربوط به ایران و نواحی مجاور را فهرست وار نقل میکنیم: - کتیبۀ آسوربانی پال، از آسوربانی پال پادشاه آسور کتیبه ای بر جای مانده است. پس از دستگیری خوم بان کالداش آخرین پادشاه عیلام آسوریها عیلام را غارت کردند و اسرای زیاد و آنچه از ثروت یافتند به آسور بردند. این است متن کتیبۀ آسوربانی پال: خاک شهرشوشان، شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را تماماً به آسور کشیدم و در مدت یکماه و یک روز کشور عیلام را بتمامی عرض آن جاروب کردم. من این مملکت را از عبور حشم وگوسفند و نیز از نغمات موسیقی بی نصیب ساختم و بدرندگان، مارها، جانوران کویر و غزالان اجازه دادم آن را فرو گیرند. (ایران باستان ج 1 ص 139 و 140). - کتیبۀ بیستون، بیستون محلی است تقریباً در شش فرسنگی راه کرمانشاه به همدان. در این محل کوهی است تقریباً به بلندی 4 هزار پا که در پای آن چشمه های متعدد جاری است. از زمانهای قدیم کاروانها در این محل توقف می کرده اند و منطقه ای مورد توجه بوده از اینرو به امر داریوش بر تخته سنگی بزرگ کتیبه ای حجاری شده است. این حجاریها راجع به واقعۀ بردیای دروغی و نه نفری است که در بدو سلطنت داریوش یاغی شدند و هر یک خود را پادشاه مملکتی خواند. شکل حجاریهای مذکور چنین است: داریوش شاه ایستاده است، در بالا فروهر پرواز میکند و داریوش بتقدیس اهورمزد دست راست خود را بلند کرده و پای چپ را بر سینۀ کئومات مغ که بر پشت خوابیده و اسلحه بدست دارد گذارده است. پشت سر داریوش دونفر که باید از رجال درجۀ اول درباری بوده باشند، ایستاده اند در مقابل داریوش اشکال نه نفر که باعث شورشهای ایالات بودند حجاری شده است اینها همه دست بسته یکی پس از دیگری ایستاده اند و کتیبه ای هر یک را معرفی می کند. داریوش در اینجا دو کتیبه به زبان و خط پارسی قدیم و عیلامی بابلی نویسانده که یکی به کتیبۀ بزرگ موسوم است و دیگری به کتیبۀ کوچک. قسمت اول کتیبۀ کوچک که داریوش را معرفی می کند نسخۀ بابلی ندارد و قسمت آخر هم که راجع به سکاهاست فقط به زبان و خط پارسی و عیلامی است بنابراین باید گفت که ناتمام مانده است. (از تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1567 -1570) و رجوع به همین تاریخ ج 2 از صص 1567- 1577 و تاریخ ایران تألیف سر پرسی سایکس ج 1 ص 230تا 233 شود. کتیبه های تخت جمشید: کتیبه های شاهان هخامنشی در تخت جمشید از اینقرار است: از داریوش بزرگ: 1- در جرز درگاه (تچر) بالای صورت شاه کتیبه ای از داریوش بزرگ به زبان پارسی قدیم و عیلامی و آسوری نوشته اند: داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالک، پسر ویشتاسب هخامنشی این تچر را بنا کرد. 2- روی لباس شاه: داریوش، شاه بزرگ، پسر وشتاسپ هخامنشی. 3- درگیلوئی درگاه: این سنگ گیلوئی پنجره در خانه شاهی داریوش ساخته شده است. 4- در دیوار پیش بند صفه از طرف جنوب مشتمل بر سه بند در ستایش اورمزد و وصف سرزمین پارس. 5- در دیوار پیش بند صفه از طرف جنوب کتیبه ای مشتمل بر سه بند و آن فهرست ممالکی است که در تصرف داریوش شاه است. فهرست این ممالک در کتیبۀ نقش رستم هم آمده است. (از تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1595- 1597). در همه موارد فوق رجوع به همین صفحات از تاریخ ایران باستان شود. از خشایارشا: 1- کتیبه ای در بالای دو گاو نر پردار به پارسی، عیلامی و آسوری در چهار بند مشتمل بر وصف اهورمزد و اینکه یک ردیف از ستونهای تخت جمشید را خشایارشا ساخته است. 2- کتیبه ای در دیواری، پهلوی حجاری ممتاز پلکان تالار ستون دار خشایارشا در سه بند مشتمل بر وصف اورمزد و معرفی پادشاه و چند جملۀ دعایی در حفظ سلطنتش. 3- کتیبه ای در جرز درگاه و پهلوی پلکان جنوبی تچره به پارسی و عیلامی و آسوری مشتمل بر سه بند و در وصف اهورمزد. 4- کتیبه ای در دولوحه و در دیواری که پهلوی پله های قصر خشایارشاست به پارسی قدیم، عیلامی و آسوری در سه بند و در وصف اهورمزد و چند جملۀ دعایی. 5- کتیبه ای بالای صورت حجاری شدۀ شاه در جرز درگاه از طرف شمال و مشرق به پارسی قدیم و عیلامی و آسوری مضمون: خشایارشاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، پسر وشتاسپ شاه هخامنشی. 6- کتیبه ای که توسط پرفسور ارنست هرتسفلد در 1310 هجری شمسی / 1931 م. کشف شده است این کتیبه مشتمل بر پنج بند در وصف اهورمزد و ذکر سلطنت خشایارشا و اجداد وی و اینکه داریوش از میان فرزندانش وی را به شاهی برگزید. (از تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1597- 1599). رجوع به صفحات مذکور از تاریخ ایران باستان و رجوع به تاریخ ایران تألیف سر پرسی سایکس ص 238 و 239 شود. و در همه موارد فوق رجوع به آثارالعجم فرصت شیرازی ص 161 و 162 وصص 237- 239 شود. از اردشیر سوم: 1- کتیبه ای در سه لوحه در شمال قصر اردشیر. 2- کتیبه ای در پهلوی پله های غربی تچر داریوش در چهار بند در وصف اهورمزد و ذکر دودمان اردشیر سوم و اینکه پلکان سنگی را وی ساخته است. (از تاریخ ایران باستان ص 1600). رجوع به همین صفحه از تاریخ ایران باستان شود. 3- کتیبه های اردشیر دوم: 1 -کتیبه ای است به این مضمون، منم اردشیر، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالک، شاه این زمین، پسر داریوش هخامنشی. اردشیرشاه گوید بفضل اهورمزد این قصر پردیس زندگانی را من ساختم. اهورمزد و مثر مرا از هر بدی بپایند و آنچه را که کرده ام نگاه دارند. 2- کتیبه ای است بر حمال ستون اپدانه و نیز بر میزی به پارسی و عیلامی و آسوری به این مضمون: اردشیر شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالک، شاه این زمین، پسر داریوش شاه گوید: داریوش پسر اردشیر شاه (بود) اردشیر پسر خشایارشا شاه، خشیارشا پسر داریوش شاه، داریوش پسر و شتاسپ هخامنشی، این اپدانه (تالار) را جد من داریوش بنا کرد. بعد در زمان جد من اردشیر این بسوخت، بفضل اهورمزد و اناهیتا و مثر من این اپدانه را ساختم. اهورمزد، اناهیتا و مثر مرا نگاه دارند. 3- کتیبه ای در پایۀ ستونی که در لوور است: منم اردشیر، شاه بزرگ، شاه شاهان، پسر داریوش شاه. 4- در سنگ پاره ای که در لوور است... هخامنشی. اردشیر، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالک، شاه این زمین گوید:این بنا و این... سنگ گیلویه پنجره... (قسمتهای دیگر خوانا نیست). 5- از اردشیر سوم: از اردشیر سوم دو کتیبه بدست آمده است یکی چنانکه گذشت کتیبۀ تخت جمشید است و دیگری کتیبه ای است که در شوش کشف شده است. این کتیبه روی سنگ آهکی بزبان و خط بابلی کنده شده و ناقص است و مفاد آن ذکر دودمان اردشیر سوم تا ارشام هخامنشی است و اینکه قسمتی از قصر را وی ساخته است. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1611 و 1612). 1- کتیبه ای در پایۀ ستونی به سه زبان مضمون: به فضل اهورمزد داریوش شاه پدر من این جایگاه را ساخت. 2- کتیبه ای در پایۀ ستونی به دو زبان پارسی و بابلی به این مضمون: من خشیارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان... شاه این زمین، پسر داریوش هخامنشی. 3 -کتیبه ای در قاعده ستونی به پارسی و بابلی: منم خشایارشاه، شاه بزرگ، شاه شاهان الخ. خشایارشاه گوید: داریوش شاه پدر من این قصر را ساخت، به فضل اهورمزد من نیز در آنجا ساختم. 4- کتیبه ای بر میزی از مرمر به بابلی: منم خشایار شاه الخ. آنچه در این مملکت و در ممالک دیگر است کلا به فضل اهورمزد بوسیلۀ من انجام یافته. اهورمزد با دست خود مرا و آنچه را که کرده ام بپاید. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1610). 3- از اردشیر دوم. - کتیبۀ سوئز، این کتیبه را داریوش به یادبود کانالی که برای اتصال رود نیل به دریای احمر ساخته بود نویسانده است. این سنگ یک پارچه در شلوف الترابه در 133 کیلومتری کانال سوئز کشف شده است. کتیبه به زبان پارسی قدیم، عیلامی و آسوری و در طرف دیگر سنگ به زبان مصری است. و چون داریوش از نظر مصریها فرعون مصر بود تمام القاب و عناوین فراعنه را در این کتیبه که به زبان مصری است به او داده اند. میان متن کتیبه مصری با سایر متن ها تفاوتهایی دیده می شود. کتیبه ای که به خط میخی است به طرز دیگر انشاء شده و محتوی بندهای زیر است: بند اول در وصف اهورمزد. بند دوم در معرفی داریوش شاه و بند سوم راجع به فرمان داریوش به کندن کانال از نیل تا دریا و کنده شدن کانال و روانه شدن کشتی ها در آن. (از تاریخ ایران باستان ج 1 صص 568- 571 و ج 2 ص 1614 و 1615). رجوع به تاریخ ایران باستان شود. کتیبه های شوش: 1- کتیبۀ داریوش اول، هیأت علمی فرانسوی در شوش کتیبه هایی یافته است از آنجمله کتیبه ای از داریوش اول است که میتوان گفت بعد از کتیبۀ بیستون و نقش رستم از هر کتیبۀ شاه مزبور و شاهان دیگر هخامنشی مفصل تر و از نظر تاریخی و نیز صرف و نحو و فقه اللغه زبان پارسی قدیم مهم می باشد. این کتیبه بر لوحه یی از گل رس خوب و مرمر به سه زبان پارسی - عیلامی - آسوری نوشته شده است. این لوحه ها چون در زیر خاک خرد شده بود بتدریج قطعات آن را از 1898 تا 1928 میلادی بیرون آوردند و بالاخره در سال اخیر مضمون کتیبه ها طبع و منتشر شد. متن نسخۀ بابلی 43 سطر، عیلامی 50 سطر و پارسی قدیم 58 سطر است. کتیبه مشتمل بر 7 بند است و با وصف اهورمزد شروع می شود سپس توضیحی درباره ساختن قصر شوش و مصالحی که در آن بکار رفته و سرزمین ها و ملتهایی که به ساختن آن کمک کرده اند می دهد و ذکری از صنعتگرانی که در آن کار کرده اند می رود. (از تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1603- 1605). و رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1603- 1608 و رجوع به تاریخ ایران از آغاز تا اسلام ص 158 و 159 شود. 2- کتیبه های مختصر دیگر بر آجر و سنگ و کاشی و مجسمه ها و لوحه هایی از مرمر و خاک رس بدست آمده است که مضمونش در ستایش اهورمزد و پادشاهی داریوش اول و ذکر دودمان وی و سرزمینهایی است که وی در تصرف داشته است. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1608- 1610 شود. - کتیبۀ کرمان، این کتیبه از داریوش اول است و در پهلوهای هرم کوچکی از سنگ به پارسی قدیم، عیلامی و آسوری نوشته شده به این مضمون: منم داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالک، شاه این زمین پسر ویشتاسب هخامنشی. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1612). کتیبه های نقش رستم: 1- کتیبۀ داریوش اول. نقش رستم محلی است در سه ربع فرسنگی تخت جمشید در اینجا چهار قبر از شاهان هخامنشی باقی مانده است. قبر داریوش اول کتیبه ای دارد به سه زبان پارسی قدیم، عیلامی و آسوری (بابلی) در شش بند و در وصف اهورمزد و ذکر دودمان داریوش و یاد کردن نامهای 29 مملکت که در تصرف اوست و خراج گذار وی هستند. 2- کتیبه ای در دو بند که قسمتهایی از آن حک شده وناخواناست. 3- سه کتیبۀ کوچک در چند کلمه برای معرفی نیزه دار و کماندار داریوش شاه. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1451 و 1452 و 1602). رجوع به تاریخ ایران باستان و رجوع به تاریخ ایران از آغاز تا اسلام صص 144- 146 شود. - کتیبۀ وان، در ارگ شهروان بر تخته سنگی عمود بر زمین کتیبه ای از خشیارشا به سه زبان پارسی قدیم، عیلامی و آسوری نوشته شده است. این کتبیه سه بند دارد: بند اول دروصف اهورمزد و بند دوم در معرفی خشیارشاه است. در بند سوم خشایارشا گوید: که داریوش که پدر من بود به فضل اهورمزد کارهای زیادی کرد که زیبا بود و فرمود این سنگ را صاف کنند ولی چیزی بر آن ننویساند پس از آن من این کتیبه را نویساندم اهورمزد با خدایان مرا و سلطنتم و آنچه را که کرده ام نگاه دارد. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1614) رجوع به تاریخ مذکور شود. کتیبه های همدان: 1- کتیبه ای است از داریوش در کوه الوندنزدیک دیهی موسوم به عباس آباد جنوب همدان که به سه زبان پارسی، عیلامی و آسوری نوشته شده است. این کتیبه 2 بند دارد که بند اول در وصف اهورمزد و بند دوم ذکر سلطنت داریوش و اینکه شاه سرزمینی بزرگ و پهناورست. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1612). رجوع به تاریخ ایران باستان و رجوع به آثارالعجم فرصت شیرازی ص 402 و 403 شود. 2- کتیبه ای است از خشایارشا در همان کوه به سه زبان پارسی قدیم، عیلامی و آسوری مشتمل بر 2 بند. بند اول در وصف اهورمزد و بند دوم ذکر پادشاهی خشایارشا. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1612). رجوع به تاریخ مذکور شود. 3- کتیبه ای از اردشیر دوم بر پایۀ ستونی به سه زبان پارسی قدیم، عیلامی و آسوری. این کتیبه اکنون در موزۀ بریتانیاست. مضمون کتیبه ذکر اجداد اردشیر دوم و تالاری است که وی ساخته است. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1612 و 1613). رجوع به تاریخ ایران باستان شود. کتیبه هایی که به زبان و خط غیر پارسی نوشته شده: 1- بیانیۀ کورش بزرگ که بر بابل به زبان و خط بابلی انتشار یافته بود این کتیبه که در استوانه ای از گل رس نوشته شده دارای 45 سطر است و قسمت اعظم آن محو گشته است استوانۀ مذکور در موزۀ بریتانیاست. بیانیه با معرفی کورش شروع می شود و سپس می گوید که:کورش و خاندانش مورد محبت بل و نبو و مردوک خدایان بابل هستند و می گوید که اوضاع داخلی بابل و امکنۀ مقدس آن قلب مرا تکان داده است و اهالی بابل به اجرای مرام خود موفق شده و از قید اشخاص بیدین رستند من مانع خرابی خانه های آنها شدم و نگذاشتم اهالی از هستی ساقط شوند از اینرو مردوک بزرگ از کارهای من شادمان شد. (از تاریخ ایران باستان ج 1 صص 386- 388 و ج 2ص 1618 و 1619). رجوع به تاریخ ایران باستان شود. 2- کتیبۀ داریوش اول در نزدیکی کانال سوئز. رجوع به کتیبۀ سوئزشود. 3- کتیبه ای از اردشیر اول در تخت جمشید به زبان بابلی یافته اند که 13 سطر دارد و فقط قسمت چپ آن باقی مانده و بقیه محو شده است. 4- کتیبه ای در تخت جمشید از اردشیر دوم به زبان و خط بابلی یافته اند که فقط چند کلمه ازآن باقی مانده است. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1618و 1619)
ممال کتابه عربی. (فرهنگ فارسی معین). نوشته: کتاب و کلک همه کاتبان نمونه شود چو کلک او بنگارد کتیبه های کتاب. معزی. ، آنچه به خط جلی نسخ یا نستعلیق و یا به خط طغرا و یا به خط کوفی بر دورۀ دیوار مساجد و مقابر و اماکن متبرکه یا سر در دروازۀ امرا و بزرگان نویسندو یا نقش کنند. (از ناظم الاطباء). نوشته ای که حاشیه مانند دور سر در عمارت و بر بدنۀ دیوار مسجد و مقبره و بقعه و تخت و کرسی و در و نیز بر کرانۀ پارچه که سفره و بیرق و جامه (جامۀ خانه کعبه) و زین پوش و جلیل اسب و پوشش تکیه ها و غیره باشد نویسند، قسمت زبرین دیواری که به آجر یا سنگ یا نقوش زینت شده باشد. (از یادداشت مؤلف) ، آنچه از نقوش و خط که بر سنگها کرده باشند. آنچه بر سنگی یا کوهی حجاری شده باشد. (یادداشت مؤلف). سنگ نبشته. نوشته ای که بر سنگ بدنۀ کوه یا تخته سنگ نویسند. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به کتابه شود. برای مزید اطلاع و بعنوان شاهد کتیبه های مهم مربوط به ایران و نواحی مجاور را فهرست وار نقل میکنیم: - کتیبۀ آسوربانی پال، از آسوربانی پال پادشاه آسور کتیبه ای بر جای مانده است. پس از دستگیری خوم بان کالداش آخرین پادشاه عیلام آسوریها عیلام را غارت کردند و اسرای زیاد و آنچه از ثروت یافتند به آسور بردند. این است متن کتیبۀ آسوربانی پال: خاک شهرشوشان، شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را تماماً به آسور کشیدم و در مدت یکماه و یک روز کشور عیلام را بتمامی عرض آن جاروب کردم. من این مملکت را از عبور حشم وگوسفند و نیز از نغمات موسیقی بی نصیب ساختم و بدرندگان، مارها، جانوران کویر و غزالان اجازه دادم آن را فرو گیرند. (ایران باستان ج 1 ص 139 و 140). - کتیبۀ بیستون، بیستون محلی است تقریباً در شش فرسنگی راه کرمانشاه به همدان. در این محل کوهی است تقریباً به بلندی 4 هزار پا که در پای آن چشمه های متعدد جاری است. از زمانهای قدیم کاروانها در این محل توقف می کرده اند و منطقه ای مورد توجه بوده از اینرو به امر داریوش بر تخته سنگی بزرگ کتیبه ای حجاری شده است. این حجاریها راجع به واقعۀ بردیای دروغی و نه نفری است که در بدو سلطنت داریوش یاغی شدند و هر یک خود را پادشاه مملکتی خواند. شکل حجاریهای مذکور چنین است: داریوش شاه ایستاده است، در بالا فروهر پرواز میکند و داریوش بتقدیس اهورمزد دست راست خود را بلند کرده و پای چپ را بر سینۀ کئومات مغ که بر پشت خوابیده و اسلحه بدست دارد گذارده است. پشت سر داریوش دونفر که باید از رجال درجۀ اول درباری بوده باشند، ایستاده اند در مقابل داریوش اشکال نه نفر که باعث شورشهای ایالات بودند حجاری شده است اینها همه دست بسته یکی پس از دیگری ایستاده اند و کتیبه ای هر یک را معرفی می کند. داریوش در اینجا دو کتیبه به زبان و خط پارسی قدیم و عیلامی بابلی نویسانده که یکی به کتیبۀ بزرگ موسوم است و دیگری به کتیبۀ کوچک. قسمت اول کتیبۀ کوچک که داریوش را معرفی می کند نسخۀ بابلی ندارد و قسمت آخر هم که راجع به سکاهاست فقط به زبان و خط پارسی و عیلامی است بنابراین باید گفت که ناتمام مانده است. (از تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1567 -1570) و رجوع به همین تاریخ ج 2 از صص 1567- 1577 و تاریخ ایران تألیف سر پرسی سایکس ج 1 ص 230تا 233 شود. کتیبه های تخت جمشید: کتیبه های شاهان هخامنشی در تخت جمشید از اینقرار است: از داریوش بزرگ: 1- در جرز درگاه (تچر) بالای صورت شاه کتیبه ای از داریوش بزرگ به زبان پارسی قدیم و عیلامی و آسوری نوشته اند: داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالک، پسر ویشتاسب هخامنشی این تچر را بنا کرد. 2- روی لباس شاه: داریوش، شاه بزرگ، پسر وشتاسپ هخامنشی. 3- درگیلوئی درگاه: این سنگ گیلوئی پنجره در خانه شاهی داریوش ساخته شده است. 4- در دیوار پیش بند صفه از طرف جنوب مشتمل بر سه بند در ستایش اورمزد و وصف سرزمین پارس. 5- در دیوار پیش بند صفه از طرف جنوب کتیبه ای مشتمل بر سه بند و آن فهرست ممالکی است که در تصرف داریوش شاه است. فهرست این ممالک در کتیبۀ نقش رستم هم آمده است. (از تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1595- 1597). در همه موارد فوق رجوع به همین صفحات از تاریخ ایران باستان شود. از خشایارشا: 1- کتیبه ای در بالای دو گاو نر پردار به پارسی، عیلامی و آسوری در چهار بند مشتمل بر وصف اهورمزد و اینکه یک ردیف از ستونهای تخت جمشید را خشایارشا ساخته است. 2- کتیبه ای در دیواری، پهلوی حجاری ممتاز پلکان تالار ستون دار خشایارشا در سه بند مشتمل بر وصف اورمزد و معرفی پادشاه و چند جملۀ دعایی در حفظ سلطنتش. 3- کتیبه ای در جرز درگاه و پهلوی پلکان جنوبی تچره به پارسی و عیلامی و آسوری مشتمل بر سه بند و در وصف اهورمزد. 4- کتیبه ای در دولوحه و در دیواری که پهلوی پله های قصر خشایارشاست به پارسی قدیم، عیلامی و آسوری در سه بند و در وصف اهورمزد و چند جملۀ دعایی. 5- کتیبه ای بالای صورت حجاری شدۀ شاه در جرز درگاه از طرف شمال و مشرق به پارسی قدیم و عیلامی و آسوری مضمون: خشایارشاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، پسر وشتاسپ شاه هخامنشی. 6- کتیبه ای که توسط پرفسور ارنست هرتسفلد در 1310 هجری شمسی / 1931 م. کشف شده است این کتیبه مشتمل بر پنج بند در وصف اهورمزد و ذکر سلطنت خشایارشا و اجداد وی و اینکه داریوش از میان فرزندانش وی را به شاهی برگزید. (از تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1597- 1599). رجوع به صفحات مذکور از تاریخ ایران باستان و رجوع به تاریخ ایران تألیف سر پرسی سایکس ص 238 و 239 شود. و در همه موارد فوق رجوع به آثارالعجم فرصت شیرازی ص 161 و 162 وصص 237- 239 شود. از اردشیر سوم: 1- کتیبه ای در سه لوحه در شمال قصر اردشیر. 2- کتیبه ای در پهلوی پله های غربی تچر داریوش در چهار بند در وصف اهورمزد و ذکر دودمان اردشیر سوم و اینکه پلکان سنگی را وی ساخته است. (از تاریخ ایران باستان ص 1600). رجوع به همین صفحه از تاریخ ایران باستان شود. 3- کتیبه های اردشیر دوم: 1 -کتیبه ای است به این مضمون، منم اردشیر، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالک، شاه این زمین، پسر داریوش هخامنشی. اردشیرشاه گوید بفضل اهورمزد این قصر پردیس زندگانی را من ساختم. اهورمزد و مِثْرَ مرا از هر بدی بپایند و آنچه را که کرده ام نگاه دارند. 2- کتیبه ای است بر حمال ستون اَپَدانه َ و نیز بر میزی به پارسی و عیلامی و آسوری به این مضمون: اردشیر شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالک، شاه این زمین، پسر داریوش شاه گوید: داریوش پسر اردشیر شاه (بود) اردشیر پسر خشایارشا شاه، خشیارشا پسر داریوش شاه، داریوش پسر و شتاسپ هخامنشی، این اپدانه (تالار) را جد من داریوش بنا کرد. بعد در زمان جد من اردشیر این بسوخت، بفضل اهورمزد و اناهیتا و مِثْرَ من این اپدانه را ساختم. اهورمزد، اناهیتا و مثر مرا نگاه دارند. 3- کتیبه ای در پایۀ ستونی که در لوور است: منم اردشیر، شاه بزرگ، شاه شاهان، پسر داریوش شاه. 4- در سنگ پاره ای که در لوور است... هخامنشی. اردشیر، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالک، شاه این زمین گوید:این بنا و این... سنگ گیلویه پنجره... (قسمتهای دیگر خوانا نیست). 5- از اردشیر سوم: از اردشیر سوم دو کتیبه بدست آمده است یکی چنانکه گذشت کتیبۀ تخت جمشید است و دیگری کتیبه ای است که در شوش کشف شده است. این کتیبه روی سنگ آهکی بزبان و خط بابلی کنده شده و ناقص است و مفاد آن ذکر دودمان اردشیر سوم تا ارشام هخامنشی است و اینکه قسمتی از قصر را وی ساخته است. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1611 و 1612). 1- کتیبه ای در پایۀ ستونی به سه زبان مضمون: به فضل اهورمزد داریوش شاه پدر من این جایگاه را ساخت. 2- کتیبه ای در پایۀ ستونی به دو زبان پارسی و بابلی به این مضمون: من خشیارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان... شاه این زمین، پسر داریوش هخامنشی. 3 -کتیبه ای در قاعده ستونی به پارسی و بابلی: منم خشایارشاه، شاه بزرگ، شاه شاهان الخ. خشایارشاه گوید: داریوش شاه پدر من این قصر را ساخت، به فضل اهورمزد من نیز در آنجا ساختم. 4- کتیبه ای بر میزی از مرمر به بابلی: منم خشایار شاه الخ. آنچه در این مملکت و در ممالک دیگر است کلا به فضل اهورمزد بوسیلۀ من انجام یافته. اهورمزد با دست خود مرا و آنچه را که کرده ام بپاید. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1610). 3- از اردشیر دوم. - کتیبۀ سوئز، این کتیبه را داریوش به یادبود کانالی که برای اتصال رود نیل به دریای احمر ساخته بود نویسانده است. این سنگ یک پارچه در شلوف الترابه در 133 کیلومتری کانال سوئز کشف شده است. کتیبه به زبان پارسی قدیم، عیلامی و آسوری و در طرف دیگر سنگ به زبان مصری است. و چون داریوش از نظر مصریها فرعون مصر بود تمام القاب و عناوین فراعنه را در این کتیبه که به زبان مصری است به او داده اند. میان متن کتیبه مصری با سایر متن ها تفاوتهایی دیده می شود. کتیبه ای که به خط میخی است به طرز دیگر انشاء شده و محتوی بندهای زیر است: بند اول در وصف اهورمزد. بند دوم در معرفی داریوش شاه و بند سوم راجع به فرمان داریوش به کندن کانال از نیل تا دریا و کنده شدن کانال و روانه شدن کشتی ها در آن. (از تاریخ ایران باستان ج 1 صص 568- 571 و ج 2 ص 1614 و 1615). رجوع به تاریخ ایران باستان شود. کتیبه های شوش: 1- کتیبۀ داریوش اول، هیأت علمی فرانسوی در شوش کتیبه هایی یافته است از آنجمله کتیبه ای از داریوش اول است که میتوان گفت بعد از کتیبۀ بیستون و نقش رستم از هر کتیبۀ شاه مزبور و شاهان دیگر هخامنشی مفصل تر و از نظر تاریخی و نیز صرف و نحو و فقه اللغه زبان پارسی قدیم مهم می باشد. این کتیبه بر لوحه یی از گل رس خوب و مرمر به سه زبان پارسی - عیلامی - آسوری نوشته شده است. این لوحه ها چون در زیر خاک خرد شده بود بتدریج قطعات آن را از 1898 تا 1928 میلادی بیرون آوردند و بالاخره در سال اخیر مضمون کتیبه ها طبع و منتشر شد. متن نسخۀ بابلی 43 سطر، عیلامی 50 سطر و پارسی قدیم 58 سطر است. کتیبه مشتمل بر 7 بند است و با وصف اهورمزد شروع می شود سپس توضیحی درباره ساختن قصر شوش و مصالحی که در آن بکار رفته و سرزمین ها و ملتهایی که به ساختن آن کمک کرده اند می دهد و ذکری از صنعتگرانی که در آن کار کرده اند می رود. (از تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1603- 1605). و رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1603- 1608 و رجوع به تاریخ ایران از آغاز تا اسلام ص 158 و 159 شود. 2- کتیبه های مختصر دیگر بر آجر و سنگ و کاشی و مجسمه ها و لوحه هایی از مرمر و خاک رس بدست آمده است که مضمونش در ستایش اهورمزد و پادشاهی داریوش اول و ذکر دودمان وی و سرزمینهایی است که وی در تصرف داشته است. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1608- 1610 شود. - کتیبۀ کرمان، این کتیبه از داریوش اول است و در پهلوهای هرم کوچکی از سنگ به پارسی قدیم، عیلامی و آسوری نوشته شده به این مضمون: منم داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالک، شاه این زمین پسر ویشتاسب هخامنشی. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1612). کتیبه های نقش رستم: 1- کتیبۀ داریوش اول. نقش رستم محلی است در سه ربع فرسنگی تخت جمشید در اینجا چهار قبر از شاهان هخامنشی باقی مانده است. قبر داریوش اول کتیبه ای دارد به سه زبان پارسی قدیم، عیلامی و آسوری (بابلی) در شش بند و در وصف اهورمزد و ذکر دودمان داریوش و یاد کردن نامهای 29 مملکت که در تصرف اوست و خراج گذار وی هستند. 2- کتیبه ای در دو بند که قسمتهایی از آن حک شده وناخواناست. 3- سه کتیبۀ کوچک در چند کلمه برای معرفی نیزه دار و کماندار داریوش شاه. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1451 و 1452 و 1602). رجوع به تاریخ ایران باستان و رجوع به تاریخ ایران از آغاز تا اسلام صص 144- 146 شود. - کتیبۀ وان، در ارگ شهروان بر تخته سنگی عمود بر زمین کتیبه ای از خشیارشا به سه زبان پارسی قدیم، عیلامی و آسوری نوشته شده است. این کتبیه سه بند دارد: بند اول دروصف اهورمزد و بند دوم در معرفی خشیارشاه است. در بند سوم خشایارشا گوید: که داریوش که پدر من بود به فضل اهورمزد کارهای زیادی کرد که زیبا بود و فرمود این سنگ را صاف کنند ولی چیزی بر آن ننویساند پس از آن من این کتیبه را نویساندم اهورمزد با خدایان مرا و سلطنتم و آنچه را که کرده ام نگاه دارد. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1614) رجوع به تاریخ مذکور شود. کتیبه های همدان: 1- کتیبه ای است از داریوش در کوه الوندنزدیک دیهی موسوم به عباس آباد جنوب همدان که به سه زبان پارسی، عیلامی و آسوری نوشته شده است. این کتیبه 2 بند دارد که بند اول در وصف اهورمزد و بند دوم ذکر سلطنت داریوش و اینکه شاه سرزمینی بزرگ و پهناورست. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1612). رجوع به تاریخ ایران باستان و رجوع به آثارالعجم فرصت شیرازی ص 402 و 403 شود. 2- کتیبه ای است از خشایارشا در همان کوه به سه زبان پارسی قدیم، عیلامی و آسوری مشتمل بر 2 بند. بند اول در وصف اهورمزد و بند دوم ذکر پادشاهی خشایارشا. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1612). رجوع به تاریخ مذکور شود. 3- کتیبه ای از اردشیر دوم بر پایۀ ستونی به سه زبان پارسی قدیم، عیلامی و آسوری. این کتیبه اکنون در موزۀ بریتانیاست. مضمون کتیبه ذکر اجداد اردشیر دوم و تالاری است که وی ساخته است. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1612 و 1613). رجوع به تاریخ ایران باستان شود. کتیبه هایی که به زبان و خط غیر پارسی نوشته شده: 1- بیانیۀ کورش بزرگ که بر بابل به زبان و خط بابلی انتشار یافته بود این کتیبه که در استوانه ای از گل رس نوشته شده دارای 45 سطر است و قسمت اعظم آن محو گشته است استوانۀ مذکور در موزۀ بریتانیاست. بیانیه با معرفی کورش شروع می شود و سپس می گوید که:کورش و خاندانش مورد محبت بل و نبو و مردوک خدایان بابل هستند و می گوید که اوضاع داخلی بابل و امکنۀ مقدس آن قلب مرا تکان داده است و اهالی بابل به اجرای مرام خود موفق شده و از قید اشخاص بیدین رستند من مانع خرابی خانه های آنها شدم و نگذاشتم اهالی از هستی ساقط شوند از اینرو مردوک بزرگ از کارهای من شادمان شد. (از تاریخ ایران باستان ج 1 صص 386- 388 و ج 2ص 1618 و 1619). رجوع به تاریخ ایران باستان شود. 2- کتیبۀ داریوش اول در نزدیکی کانال سوئز. رجوع به کتیبۀ سوئزشود. 3- کتیبه ای از اردشیر اول در تخت جمشید به زبان بابلی یافته اند که 13 سطر دارد و فقط قسمت چپ آن باقی مانده و بقیه محو شده است. 4- کتیبه ای در تخت جمشید از اردشیر دوم به زبان و خط بابلی یافته اند که فقط چند کلمه ازآن باقی مانده است. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1618و 1619)
ابن مسلم باهلی وی در زمان عبدالملک بن مروان (65 -85 ه. ق.) از طرف حجاج بن یوسف به حکومت خراسان منصوب شد. حجاج به سال 85 یزید بن مهلب را از خراسان معزول کرد و خراسان قتیبه بن مسلم را داد. در زمان ولید بن عبدالملک مروان قتیبه از خراسان به ترکستان رفت و سکندریه را با جنگ گرفت و به سال 87 از آنجا خواستۀفراوان آورد و بتان زرین و سیمین و از آن جمله بت زرین بود دویست و پنجاه هزار مثقال، همه بتان را بگداخت و بر لشکر بخش کرد بعد از آن بخارا و سمرقند و سغد و جاج و فرغانه که شهرستان آن را کاشان خوانند و خوارزم و دیگر ولایات ترک در فرمان خود آورد و به خراسان آمد و مرو دارالملک ساخت. در زمان سلیمان بن عبدالملک قتیبه با قوم کاشعر تمیمی به جزیت صلح کرد و بر سلیمان عاصی شد و لشکر بر او بیرون آمدند وکیعبن ابی شوریر تمیمی را بر خود امیر کردند وکیع با قتیبه جنگ کرد و کشته شد و از آن همه لشکر که با او بودند یک کس بیش نرست. سلیمان در عراقین و خراسان و ترکستان با قتیبه جنگ کرد. قتیبه در ترکستان فتح ها کرد و قلاع و بلاد مسخر گردانید و فتح گرگان و طبرستان که هیچ پادشاه از اکاسره و خلفای اسلام را دست نداده بود او رامیسر شد و چندان خواسته یافت که هزار هزار دینار زرسرخ خمس آن بود و در این معنی نامه ای به سلیمان می نوشت. وزیرش صالح بن عبدالله گفت ذکر مبلغ مکن مبادا بر تو حجت نشیند. وی بنوشت و بعد از مرگ سلیمان از آن زحمت دید. (تاریخ گزیده چ لندن ص 272، 273، 276، 277، 839). دوران خلافت عبدالملک و حکومت عمال ستم پیشۀ او یعنی حجاج بن یوسف ثقفی و قتیبه بن مسلم باهلی زمان شدت تعصب عربی و دورۀ محنت و خواری مسلمین غیرعرب است، مظالم بیست سالۀ حجاج و خونریزیها و خانمانسوزیهای قتیبه در خراسان و ماوراءالنهر تسلط عربی یعنی بنی امیه را که هنوز درست در این نواحی ریشه ندوانیده بود قوت داد و بسیاری از ایرانیها و آثار و کتب ایشان را یا به اسم ملت پرستی و ایران دوستی و یا بنام طرفداری از مخالفین بنی امیه نابود ساخت. (خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 63 و 64). و رجوع شود به احوال و اشعار رودکی سمرقندی ص 254، 255، 256، 257، 258
ابن مسلم باهلی وی در زمان عبدالملک بن مروان (65 -85 هَ. ق.) از طرف حجاج بن یوسف به حکومت خراسان منصوب شد. حجاج به سال 85 یزید بن مهلب را از خراسان معزول کرد و خراسان قتیبه بن مسلم را داد. در زمان ولید بن عبدالملک مروان قتیبه از خراسان به ترکستان رفت و سکندریه را با جنگ گرفت و به سال 87 از آنجا خواستۀفراوان آورد و بتان زرین و سیمین و از آن جمله بت زرین بود دویست و پنجاه هزار مثقال، همه بتان را بگداخت و بر لشکر بخش کرد بعد از آن بخارا و سمرقند و سغد و جاج و فرغانه که شهرستان آن را کاشان خوانند و خوارزم و دیگر ولایات ترک در فرمان خود آورد و به خراسان آمد و مرو دارالملک ساخت. در زمان سلیمان بن عبدالملک قتیبه با قوم کاشعر تمیمی به جزیت صلح کرد و بر سلیمان عاصی شد و لشکر بر او بیرون آمدند وکیعبن ابی شوریر تمیمی را بر خود امیر کردند وکیع با قتیبه جنگ کرد و کشته شد و از آن همه لشکر که با او بودند یک کس بیش نرست. سلیمان در عراقین و خراسان و ترکستان با قتیبه جنگ کرد. قتیبه در ترکستان فتح ها کرد و قلاع و بلاد مسخر گردانید و فتح گرگان و طبرستان که هیچ پادشاه از اکاسره و خلفای اسلام را دست نداده بود او رامیسر شد و چندان خواسته یافت که هزار هزار دینار زرسرخ خمس آن بود و در این معنی نامه ای به سلیمان می نوشت. وزیرش صالح بن عبدالله گفت ذکر مبلغ مکن مبادا بر تو حجت نشیند. وی بنوشت و بعد از مرگ سلیمان از آن زحمت دید. (تاریخ گزیده چ لندن ص 272، 273، 276، 277، 839). دوران خلافت عبدالملک و حکومت عمال ستم پیشۀ او یعنی حجاج بن یوسف ثقفی و قتیبه بن مسلم باهلی زمان شدت تعصب عربی و دورۀ محنت و خواری مسلمین غیرعرب است، مظالم بیست سالۀ حجاج و خونریزیها و خانمانسوزیهای قتیبه در خراسان و ماوراءالنهر تسلط عربی یعنی بنی امیه را که هنوز درست در این نواحی ریشه ندوانیده بود قوت داد و بسیاری از ایرانیها و آثار و کتب ایشان را یا به اسم ملت پرستی و ایران دوستی و یا بنام طرفداری از مخالفین بنی امیه نابود ساخت. (خاندان نوبختی تألیف عباس اقبال ص 63 و 64). و رجوع شود به احوال و اشعار رودکی سمرقندی ص 254، 255، 256، 257، 258